آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

پنجشنبه، بهمن ۳۰

طبقه بندی جمعيه‌النسوان

يا


چگونه زنان از استراتژی‌های کمين و استتار، تکل از پشت و گفتگون تمدنها برای يافتن شوهر مناسب سود می‌جويند؟


بالاخره ما بعد از يه قرن و اندی تونستيم تو اين لونه خودمون خلوت کنيم و يه مشقی بنويسيم. باز هم خانوما آقايون با ادب بايد ببخشن چونکه من هر کاری می‌کنم متنهام با ادبی نمی‌شن ديگه. چيکار کنم. ميمونه ديگه ...


عليرغم تمامی خط نشونها، تهديد و ابرامها (از جمله تهديدهای مکرر از زيرشاخه فمنيستی شاخه نظامی جوادالنسوان) ما بر آن شديم که طبقه بندی دخترها رو اعلام کنيم. چون خود جناب آجر بهمنی بزرگ در ايران حضور نداشتند، به تلمذ اخوی اصغرشون جناب کام رفتيم و شب چهار شنبه سوری دو زانو نشستيم و درباره طبقه بندی ازشون استفساء کرديم. ايشون موسی‌وار انگشت سبابه علم کرده در لولتين* بينی فرو کردند و بعد از چرخ کوتاهی دّر و گوهر فشاندند:


اولين گروه که اصولاْ وجود خارجی ندارن و فقط در ذهن وبلاگ نويسا و خالی‌-سکسی‌های پسر دبيرستانی پيدا می‌شه، گروه بده در رو است. خوب اينا خيلی خوشگلن و با حالن و فهميده. يه هوا غمگينن ولی در خاطرات جماعتی که عرض شد بی خود و بی گناه پيدا می‌شن و می‌دن و بعد هم غيبشون می‌زنه! شاعر بزرگ گشتم نبود و ... را در مورد اينا گفته.


عوضش يه گروه دختر داريم که بهشون می‌گن بده بمون که خودتون هزار هزار سراغ دارين: اينا راحت می‌دن ولی بعداْ تا با اجازه بزرگترها، نکننتون راحت نمی‌شن. اينا به خودی خود خطرناک نيستن، يه زير شاخه نظامی دارن به نام بده بمون بزا. اينا رو اگه نگيری با يه شکم برجسته و حکم دادگاه می‌آن سراغت. اگه فکر کردين با يه بسته کاندوم-ايرانی سوپا می‌تونين با اينها مبارزه کنين سخت در اشتباهين.


يه نکته‌ بايد همينجا بی‌پرده درباره ذات اين کلمه بده بگم. بعضی ها بی پرده می‌دن، بعداْ می‌گن که ما با پرده داديم. اين مکافاته. بعضی‌ها می‌گن بخاطر پرده نمی‌دن و به همه می‌دن و فقط به شما نمی‌دن. خوب اين خيلی بد نيست. بعضی ها هم می‌گن پرده مهم نيست يا پردهشون الاستيکه*. که اين اصلاْ تخيليه!


يه گروه دختر داريم که ندون نرو بزا هستن. اينها خودشون که نمی‌دونن بايد چيکارکنن. يعنی اگه بکنی، کردی، نکنی هم، نکردی. ولشون کنی که کردی، نکنی هم خوب ريدی و موندی. اينها در آن واحد به دوتا چيز بيشتر نمی‌تونن فکر کنن. واسه همين در حين مقاربت که هم مجبورن به شوهر پيدا کردن، هم به رفت و آمد و هم به نگه داشتن جيششون فکر کنن، حجم بار پردازشی‌شون زياد می‌شه و به قول کامپيوتريها استک اورفلو* می‌دن و حين عمليات جيش می‌کنن رو آلات و اسبات شما. (نگين پرش افکار داره ولی اين فرهنگستان نمی‌خواد دو تاکلمه جدا برای آلت تناسلی و آلت موسيقی پيدا کنه که آدم هر وقت هربرت فون کارايان رو می‌بينه ياد احليلش* نيافته؟) هيچ ناراحت نشين اينا قصد و غرضی ندارن. به اين دسته شاشو هم می‌گن. منتها شما شايد فکر کنين که خوب همه اينا رو می‌کنن و می‌رن ديگه شنگول نيستن که بمونن. نه؟ ولی نه! اينا خاصيت باروری عجيب غريبی دارن يعنی اگه رطوبت تف شما هنگام پول شمردن از انگشت شستتون به دماغ اينا برسه اينها فوری آبسّن* (با تاکيد بر س) می‌شن. خود دانيد، ولی من می‌گم اينها رو ديديد run like hell. البته يه عده‌ اينا هم نده بزا هستن ها. يعنی نی‌نی آقای گلی که قبلن در رفتن برای شما هديه می‌آرن.


شما يه وقتی يه غلطی می‌کنين و به يه دختر رنگ پريده و غمگين که کنار ديوار زير بارون وايستاده و يه کتاب شعر سهراب زبر بغلش داره می‌گين: «زير باران بايد رفت». من بخيل نيستم ولی اگه اين دختر از نوع نده بشعر بمون باشه، بدونين که به اين طريق نمی‌تونين يه سور و ساتی برای احليل فراهم کنين. اينا هی به شما کتاب شعر می‌دن و شما هی بهشون کتاب شعر می‌ديد. اونوقت اونا شعر می‌نويسن به شما می‌دن و شما کماکان بجای کارای ديگه خودتون رو با کرم ضد چروک مامانتون تو حمام سرگرم می‌کنين. اگه دست تو دماغتون کنين يه شعر براتون نازل می‌کنن و اگه سيگار بکشين يکی ديگه. برای هر کاری يه جور شعر تنبيهی-تشويقی تو کاسشون دارن. اگه يه دفعه هم يه گام بزرگ و شجاعانه بردارين و براشون بنويسين که خلاصه زير بارون بايد زيم‌زيم کرد. براتون يه داستان غمناک و حزن انگيز درباره معشوق بی گناه و يگانه‌شون تعريف می‌کنن که سرطان خون داشته و تو بغل اونها جان به جان آفرين گفته. از اون به بعد تا به حال اونها فقط از نوار بهداشتی بالدار* و شعرهای سهراب سپهری برای رفع نيازهای جنسی‌شون استفاده می‌کنن و اصلاْ و ابداْ نمی‌تونن به عشق اونطوری نيگاه کنن (يعنی جوری که به کتاب CMOS IC cook book * يا نوار بهداشتی بی بال نيگاه می‌کنن). اگه اينجا ديگه نذارين و در نرين شنگولين به خدا. به اين گروه ک...کنسر همر می‌گن. البته در رفتن از اينها هم به اين سادگی نيست ها... گريه و آه- وناله وفغان و نفرين و اخرش هم خودکشون داره. نگين نگفتی!


يه گروه ديگه داريم که به رسم رايج روز بعد از ده-شونصد بار کافی‌شاپ رفتن هم اصلاْ به روی مبارک نمی‌آرن که انگار يه چيزايی لای لنگای سيندرلاييشون تعبيه شده. به اينها می‌گن نده بنوش يا ک...قهوه (بر وزن شير قهوه). کار و زندگی شما اين می‌شه که اول روز در کون مبارک ايشون راه بيافتين و از اين کافی شاپ به اون کافی شاپ. تو هر کافی شاپ هم چهار ليتر قهو می‌خورن و شما رو به شونصد تا رفيق در پيت عين خودشون معرفی می‌کنن. اعم حرفها و بحثاتون با اين گروه هم درباره عادات و رفتارهای جفت يابی رفيقاشونه. علی‌العصول از ديدگاه آسيب شناسی روانی اينها دچار کسبياتيسم سنواتی شدن. راه درمان اينها محرومت از قحبه و قحبه خانه به طور کامل و روزی سه بار تجاوز به عنف استمنائيه.


البته کما کان عين تقسيم بندی پسرا من همه مصاديق رو نمی‌گم. مثلاْ واضح و مبرهنه که گروه نده بده نده بده بمون بچاق بزا بگا به‌تونده به‌همه‌بده باز بزا دررو بگا چه گروهی هستن. اينها اول هی يه روز می‌دن دو روز ناز می‌کنن تا آخر سر يه روز می‌گن بيا بريم يه جا با پاپای من آشنا شو. اونجا که می‌ری ميفهمی داری خواستگاری می‌کنی و بعد يه دفعه مجبور می‌شی بگيريشون. از همون شب عروسی وقتی مطمئن شدن بيست و چهار مليون سکه رو به نيت پنتيوم چهار حضرت علی ازتون گرفتن شروع می‌کنن به کيک خوردن و اول صد کيلو چاق می‌شن و بعد ديگه اصلاْ سکس رو می‌بوسن می‌ذارن (از همون شب زفاف) کنار مگر بعضی مواقع انون هم وقتی موضوع خريد در ميون باشه. ولی با اينحال هی به تناوب براتون يه انهايی مثل خودشون می‌زان. البته چون به شرع احترام می‌ذارن هرازگاهی ذکات سکسشو رو به مردای همسايه می‌دن. بعد دهنتون رو سر کاسه بشقاب و لولهنگ* مستراح و مسائل ناموسی می‌گان و آخرش هم تقاضای طلاق می‌کنن و مهر و حضانت بچه‌اشون رو می‌کنن به باسن شما و شما رو می‌ندازن زندان. تو زندان هم شما مجبور می‌شين چاقال* آقا جواد شين!


گفت حضانت و اين چيزا دلم خون شد. يه گروه هستن که البته در نظام آفرينش بايد مرد می‌شدن ولی اون آخر تو خط توليد فرشته‌ای که می‌بايست براشون آلت پيچ می‌کرده کم کاری کرده. اينها گروه ک...حقوق يا ک...فمين هستن. حالا حتما لازم نيست حقوق‌دان و اينطور چيزا باشن ها. فقط ماجرا اينکه که شما يه دفعه که از روی فشار تستسترون* خواستين يه دستمال يزدی به بيضتين جماعت نسوان بکشين و خودتون رو به اصطلاح لوس کنين از زن و ظلمهايی که به زنها در ايران می‌شه صحبت کردين و گير يکی از اينها افتادين. برای اينکه هر کدوم از اينها راضی به يه بوس خشک خالی بکنين، بايد يه دور تمام مسائل حضانت فرزند و نفقه و مهريه رو دوره کنين و با زبون و دست و جون اعلام کنين که از مرد بودنتون پشيمونين و روزی سه با برای تنبيه احليل رو در آب جوش و تيزاب فرو می‌کنين. بعد هم که بوس از لبهای خشک و پوسته‌پوسته‌اشون گرفتين يه کارت زرد می‌گيرين که دفعه بعد از خمير دندون نازگل استفاده کنی چون عوايد ناشی از اون خرج خدمات ضد سخط جنين می‌شه.


يه خانومهای مهربون و بی ادعا هم هستن که معمولاْ کنار خيابونن. غير از کنار خيابون بودن از خيلی جهات ديگه هم عين باجه های خودپرداز بانک ملی‌ان. مثلا هر دو شکاف دارن و بايد گذاشت توی اون شکاف. ولی يه فرق اساسی در اينجاست که وقتی می‌ذاری تو شکاف باجه خود‌ارضای ملی کارت بهت پول می‌ده، در صورتی که بايد پول بدی تا بذاری توشون! (هی دارم بی تربيت تر می‌شم. هوای منو داشته باشين). اينها نه بمونن و نه بزا، نه شعر بخونن و نه حقوق زن ازت می‌خوان. اگه قهوه دادی که دادی اگه هم ندی، بی قهوه هم قحبه‌ان. ولی فقط ممکنه چند روز بعد از رفتنشون يه زخم کوچولوی ناز نازی روی احليل سبز بشه. يا از اون به بعد جيشتون جوری بسوزه که هوس قهوه‌های ک..قهوه‌ها رو بکنين. شايد هم شانس بياری و ايييدز (با تلفظ آخونديش) بگيری و يه وبلاگ نويس موفق مث محسن توتفرنگی بشی. اينم يه جورشه!


و اما گروه ... بابا کف کردم. هنوز يه چهارم گروه زنا رو نگفتم انگشاتم ورم کرد از بس که تایپ کردم. می‌خواستم مقدمه‌ام هم بر روشهای تشخيص سريع گروهبندی نسوان بگم که ديگه وقت نشد. ايشالا يه وقت ديگه!


اميدوارم به دختر خانومهای گل بر نخوره (از باب ترس و پاچه‌خواری). نه! چون وقت نشد شما خودتون رو تو اين تقسيم بندی پيدا نمی‌کنين. حالا يه قسم می‌گم که اکثر دخترايی که می‌آن تو اين لونه از اين گروهن:


اين دخترا مهربونن، شادن، فهيمده و با شعورن. دنبال شوهر که نيستن هيچ، تنها چيزی که براشون اهميت داره عشق و معرفته. بايد صد سال التماسشون کنی تا راضی به ازدواج شن اونم فقط با مهر يه شاخه نبات و از اين جور گند و گه‌ها. اگه يه ثانيه با هر کدومشون حرف بزنی يه سال به عمرت اضافه می‌شه از بس که انرژی مثبت می‌فرستن ... بازم بگم... الان دماغم می‌خوره به سقف!


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


کلمه ترکيبات تازه:


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


پرده الاستيک: خوب اينکه نوشتن نداره يعنی با اين آلات و ابزار نرمينه (حتی نرم افزار سخت شده‌تون) قادر به سولاخيدن يا پاره کردنشون نيستين!


لولتين: اشتباه نکنين اين هيچ ربطی به لوليتای ناباکوف نداره. اين جمع عربی لوله است به معنی دو سوراخ دماغ.


Stack overflow: معنی لغوی اش می‌شه سرريزی پشته. ولی يه جور ضد حال يعنی وقتی اينو شنيديد بدونيد يکی يه جايی تو کامپيوترتون درست کار نمی‌کنه.


آبسّن: همون آبستن خودمونه. به قرينه تخمی ت حذف شده.


احليل: کنايه از آلت تناسلی ذکر (مردانه) است.


CMOS IC cook book: تو تلويزيون و راديو اين جور آشغالا يه چيزای سياهی هست که هزار تا پا داره. اين کتاب اخلاق رفتار اين هزار پاها رو نوشته.


لولهنگ: از جهت لغت به معنای آفتابه است. لکن در اينجا به معنای چرک کفت دست يا همان ماديات و لوازم خانه همانند مبل استيل، دی-وی-دی و اتوموبيل پژو استفاده شده است.


چاقال: همسری هم جنس که مردان در زندان اختيار می‌کنند.


نوار بهداشتی بالدار: نوعی چرخبال فوق مدرن


تستسترون: هورمون مردانه که باعث صفات ثانويه مردانه مثل کچلی، خری، حشری و بی شعوری می‌شه.