هر آن چه که ميگی
شعر و فحش و فلسفه
هر چه که میشنوی
سوت و جيغ و مغلطه
هر چه که به گوشت میرسه
يا به ذهنت خطور میکنه
پست، پليد يا معرکه
هر چی که مزه میکنی
قند، چربی يا نشاسته
هر کسی که ملاقات میکنی
زن مرد يا اخته
هر چی که لمس میکنی
يا دست میمالی دزکی
پشم گربه يا کون قلمبه
هر چی که دور میريزی
مدفوعی که تو بيابون کردی
يا اسپرمی که تو مستراح ريختی
قطره های شاشی که تو چايی هووت چکوندی
يا تعداد ضربه های که به دکمه کیبورد زدی
يواش، جفتی يا با عشوه
اون نفسهايی که نگه داشتی و نکشيدی
نالههاي الکی که تو رختخواب کردی
همه رو میشمرم و تو دفترم مینويسم
و اونوقت که بمب شماطهای قيامت زير گنادات منفجر شدن
وقتی که خدات چشمشو بست روی دفتر باز و خط خطيت
نمیميری از خجالت که به بودن من و دفترم و خدام شک کردی؟