آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱

شرم آورترین شرم ها

من هميشه فکر می‌کردم خريدن حش، تل* يا بلند کردن خانومهای نيمه‌محترم* کنار خيابون کارهای سخت و شرم آوری هستن. درباره آمستردام* و ريودوژانيرو چيزی نمی‌دونم ولی وقتی چند وقت پيش توی تهران مجبور شدم يه بسته نوار بهداشتی* بخرم فهميدم سخت تو اشتباهم. اين دقيقاْ وقتی بود که مغازه‌دار در جواب آقا يه بسته نوار بهداشتی بدين با دندونهای کليد کرده گفت: موام مهداهتی مالمار مممهاين ما ممومی؟ (ترجمه‌اش اينکه که نوار بهداشتی بالدار می‌خواين يا معمولی.)

بعد هم نوار بهداشتی بدبخت رو لای روزنامه پيچيد و گذاشت تو سه تا پلاستيک سياه. اطرافش رو با پوشال، براده آهن و سلنيوم* باردار پوشوند تا ابعادش با عينک ديد در شب آبی-خاکی* های امريکايی، امواج عکاسی ام-آر-آی يا آواکسهای پنتاگون غير قابل تشخيص باشه. (اينکه ما يه جايی تو مملکتمون اورانيوم* قايم کرديم کاملاْ قابل باوره.)

کاش مثل قديم نبود. زنمون رو منزل صدا نمی‌زديم و دخترامون رو بخاطر اينکه به زير شلواری راه‌راه آبی* پدر بزرگش نگاه باه‌آلود* کرده سياه و کبود نمی‌کرديم. کاش کوری از عوارض استمناء* نبود.

کاش دخترکها صبح که از خواب بيدار می‌شدن يادشون بود کسايی که ديشب تو اکس‌پارتی* باهاشون گشنی* کردن کيا بودن. کاش فروشنده دراگ‌استورها خريد کاندوم* رو به يه کنکور اخلاق تبديل نکرده بودن. کاش فقط هدف پسرا از دانشگاه رفتن سپوخيدن* دخترای آش و لاش همکلاسشون بود.

تضمين اخلاقی بقالای ايرانی من رو تحت تاثير قرار داد. دفعه بعد که برم نوار بهداشتی بخرم. وقتی اسم رمز جادويی رو از لای دندونای کليد کرده‌اش بپرسه، بهش می‌گم: از همون مارکی بده که زن و دختر جنده‌ات می‌پوشن! راستی ببخشيد آقا فعل درست نوار بهداشتی چيه؟ پوشيدن يا گذاشتن؟

اما اين واقعاً يه کنکور اخلاقه. بايد بی‌حيا بود يا با حيا؟

بياين برای اينکه تو اين کنکور اخلاق قبول شيم کلاس بريم. تو اتاق خودمونو زندانی کنيم و ۱۸ ساعت در روز درس بخونيم. زبونمون رو بجوييم و خام‌خام قورت بديم. جفت دستامون رو از آرنج ببريم و زير گنادامون* بمب ناپالم* بترکونيم. فقط و فقط اگر يکی از مارک نوار بهداشتی مادر برزگمون مطلع شد!

-----------------------------------

کلمه ترکيب‌های تازه:

----------------------------------

يه روزی يه دوست خوب از اون ور آب به من گفت که داره تازه زبان ياد می‌گيره و خيلی ممنونه که من می‌خوام برای نوشته‌هام لغت معنی بذارم. اون اضافه کرد که برای تقويت زبان فارسيش (مثلاً زبان مادری‌اش) وبلاگ منو می‌خونه. وقت نشد بهش بگم که اينجا جای زياد خوبی برای اينکار نيست ولی منو ملزم کرد که نوشتن کلمه ترکيبهای تازه رو جدی تر بگيرم.

الکريم اذا وعد وفی!

حش و تل: فکر کردی منم ننه‌اتم که اگه ذل‌ذل بيايی اينجا رو نيگاه کنی خيال کنم نمی‌دونی معنی اينا چيه؟ نکشيدي؟ برو بچه پررو!

خانومهای نيمه محترم: همون جنده‌های محترم خودمون!

آمستردام: اينو گذاشتم خيال نکنين همه چی اينجا بی تربيتی و بی کلاسه. نه خير. خيلی هم با کلاس تشريف داريم هر چند دقيقاً نمی‌دونم اين پايتخت زلاندنو بود يا مقر حزب الله لبنان!

نوار بهداشتی: نرم افزاری است، دراز شکل و نرم، سفيد و گاهی گرم.

سلنيوم: از عناصر است مثل سيليکون! فقط به پستان تزريق نمی‌کنند. قابل توجه محترم ها و نيمه محترمها

ديد در شب آبی-خاکی: کنايه از ديد در شب خاکی-آبی

اورانيوم: از اونا که نمی‌دونم نداريم يا داريم

زير شلواری راه راه آبی: جايی که اورانيومهامون رو قايم کرديم

باه‌آلود: کنايه از نگاه شهوت آلود همراه با تعجب و انکار و انزال قطرات مايع

استمناء: هم وزن و تلفظ استفتاء با اين تفاوت که چشمها معمولاً بسته است و نگاهی همراه ندارد ولی انزال قطرات مايع فراوان‌تراست

اکس‌پارتی: تو که اکس‌پارتی نمی‌دونی چيه. اينجا اومدی چيکار. نوار بهداشتی بخري؟

گشنی: يه جور کشتی است که مالش آن کمی کمتر ولی در عوض دخول صورت می‌پذيرد

کاندوم: حالا هر چی تعريف کنم نمی‌فهمی يعنی چی. ولی يه بار که سولاخش به تورت بخوره می‌فهمی به چه کار می‌آد!

سپوخيدن: همان گشنی است که سر و صدا و آه و ناله به آن بيافزاييم. (مراجعه کنيد به فيلم آخرين تانگو در پاريس برای ناله‌‌های مارلون براندو يا از کرخه تا راين برای ناله‌های هما روستا)

گناد: بيضه و تخندان

ناپالم: نوعی بمب آتش‌زا که در دنيا برای آتش زدن همه چيز ولی در اين لونه معمولاً زير گنادها منفجر می‌کنند.

---------------------------

تمرين

-----------------------

برای تقويت زبان فارسی به بقالی برويد و سه بسته نوار بهداشتی بالدار و بی بال بخريد. (استفاده از حل‌المسائل (يعنی خريد از فروشگاههای زنجيره‌ای مثل شهروند) مستوجب جريمه نقدی و جنسی خواهد بود).