آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

دوشنبه، شهریور ۲۸

پداگوژی

توی ممکلت پرغیرت ما یا به سبک و سیاق سیاه بزرگا زندگی می کنی و یا اصلاً کلهم فراموش می کنن که عاقل و بالغ هستی. مثلاً خیلی راحت فراموش می کنن که تو در عنفوان 30 سالگی دیگه اختیار گیسهات رو داری و هر چقدر دلت بخواد می تونی بلندشون کنی و شونه شون بزنی.
گفتم گیس ... مثلاً این بابا حزب الهی ها رو دیدید که هیچ وقت قبول نمی کنن که بچه شون بالغ شده. یعنی بعد از اینکه دخترشون سالها بالغ می شه، نه تنها قبول نمی کنن که دیگه وقتشه که طفلک با سبیل و ریش توی معابر عمومی تردد نکنه، بلکه حتی توجه نمی کنن که تیغی که باهاش از بعد از دوم خرداد شروع به آن کادر کردن ریششون کردن یخورده زودتر از موعد کند شده. باور ندارین؟ خوب این دفعه آن کادر ریش رئیس حزب الهی ادارتون رو نگاه کنین. حتماً یه چند تا جوش قرمز کوچولو می بینین که نشونه اینه که دختر وسطی آب گوشت آقا از تیغ ددی ناب محمدی جهت اپیلاسیون اضافات زهارشون استفاده کردن.
این فقط یه چشمه از مضرات عدم توجه به پرورش و آبیاری بچه هاتونه. واسه همینه که من یه سری نکات آموزشی-پرورشی برای دوسا و آشناها که بچه دم بلوغ دارن می گم که آویزه اونجاشون بکنن تا خدای نکرده، چشم شیطون کور، تخم شیطون عقیم: نکنه یه دفعه بچه هاتون عقده ای و روانی بار بیان.
اول از همه اینکه ریش و پشم زدن به سن و سال و بزرگی که نیست. هر وقت توله تون کرک و پشم در آورد اگه پسره که فوری یه ریش تراش براش کادو بخرین و اگه دختره که فوری دستش رو بگیرید ببریدش پیش سکینه بندانداز و تا یه کرک رو صورتش هست تحویلش نگیرید. بعدش هم اینکه پشم که شعور نداره که فقط رو صورت در بیاد که شما ببینیدش، همه جا سبز می شه، پشت لب, پشت پا، پشت چیز. پس همراه با مبارزه اول فوری توی حمام و مستراح و همه مکانهای خصوصی خونتون که می شه توش خلوت کردو آب هم فراوونه فت و فراوون تیغ بذارین، یه جوری هم وانمود کنین که اصلاً تعداشون رو هم نمی دونین. از اون طرف از من می شنوین صورت خودتون رو هم با اپی لیدی زنتون بزنین، تا از شر اون جوش کوچولو قرمزا راحت باشین.
از اون طرف بیاد داشته باشین که کاندوم برای جوون دم بلوغ عین انسولین برای مریض دیابتی وابسته به انسولینه. ولی هیچ وقت عین این تازه به دوران رسیده های حشری نرین بشینین برای بچه تون درباره کاندوم صحبت کنین. بچه کاندوم زده می شه. و بعداً یه جور ترس مرضی از جلوگیری پیدا می کنه. راه درستش اینه که یه بسته از اون کاندومها که توش بروشور روش استفاده داره بخرین و بندازین تو صندوق پست بعدش هم مجبورش کنین بره صندوق رو باز کنه و قبض برق رو بیاره.
اگه توله تون دختر باشه یه هوا ماجرا سخت تره. چون اگه دخترتون رو عادت بدین از صندوق پست کاندوماش رو جور کنه معلوم نیست پس فردا با کدوم کاندوم سوراخ و جر وا جری روانه رختخواب بخت می کنینش. واسه همین کاندوم دخترتون رو باید برسونین دست آقایی که قراره استفادش کنه. منتها لطفاً نگین بابای مفعولین. اگه مامان هم هستین یه نفر رو استخدام کنین چون اصلاً درست نیست که دوست پسر دخترتون معشوقه زن باباش بشه(!)
یه چیز مهم دیگه اینه که تا وقتی سنگ صبور پسرتون کرم ضد چروک مامان بزرگه، هیچ اشکالی نداره که راهنمای حرکات سکسی اش فیلمهای پورنوی آلمانی باشه، ولی وقتی می خواد با دختر همسایه بره سانفرانسیسکو یه جورایی نذارین عین قهرمانهای کشتی جوخه جفت پا شیرجه بزنه روی دختر مردم و عین گاه گل لقدش کنه. چهار تا فیلم پورنوی نغز و ظریف گیر بیارین بذارین زیر تختش تا بد آموزی ها اصلاح بشه.
من از ماجراهای حیض و نفاس می گذرم چونه "آقا" توی کتابشون زحمتش رو کشیدن.
از طرفی ماجرا فقط چیزای مادی نیست. در عصر اطلاعات باید به فکر آموزش هم باشین. منتها باز هم دست به احلیل (یا برای خانومها دست به ناز) بلند نشین برین جلوی توله تون براش از مراحل دخول و خروج صحبت کنین. اولاً که می دونم بلد نیستین, گه می زنین؛ بعدش هم اینکه بچه بفهمه شما با جفتگیریش مخالفتی ندارین فوری عقیمی روانی پیدا می کنه و حداقل حداقل اینه که یا لزبین بشه یا گی.
یه راه خوبش اینه که کتاب خوب پیدا کنین. اول خودتون بخونین که اینقدر موقع جفت گیری همسایه ها رو بیدار نکنین. بعدش به عقیده خودتون یه جای خیلی خفن و مشکل تو خونه قایم کنین تا توله تون فوری بتونه پیداش کنه. راه دیگه اش اینه که فصل به فصل کتاب رو دو نفری بخونین و براش نمایشنامه اجرا کنین. مثلاً اول آقای پدر بلند داد بزنه: اختر اینو بگیر بکن تو دهنت. بعد خانوم مادر جواب بده: ای مرد ناوارد و کم تجربه تو مگر نمی دانی که زنها خیلی از اینکه آلت تناسلی کثیف و بو گندو که ادرار از آن بیرون می آید در دهان که عضو غذا خوردن است نگاه دارند متنفر هستند. شما باید هم آغوشی را با بوسه های نرم و عاشقانه و به ملایمت شروع کنید. بعدش آقا می گه: ای همسر مهربان همانا که راست می گویی من امروز درس بزرگی گرفتم. من ابتدا شما را می بوسم و نوازش می کنم و بعد کاندوم را در جای مقررش قرار می دهم و آنگاه آرام و آهسته شما را در بر خواهم گرفت.
البته دیالوگها رو به شرایط خونه و جنسیت توله باید تعدیل کنید.
در نهایت دیالوگ هم یه نقشه رفتن به شمال بکشین و یه دو روزی خونه رو خالی کنین که توله ی محبوبتون مجبور نباشه کون برهنه توی کمد باشگاه ورزشی, صندوق عقب پراید, پشت شمشادهای پارک جنگلی یا آبریزگاه عمومی سینما گلریز منتظر معشوقه نازنینش باشه. یه همچین دیالوگی برای اینکه خیالش تخت باشه که فردا روز خوبی برای تفریحات سالمه بلند بلند بگین که: خوشبختانه ما از طرف نازیلا جون خیالمون تخته و مطمئن هستیم که پسری را بخانه نخواهد آورد و ما می توانیم تمام فردا و پس فردا را به سفر به آمل برویم و خوش بگذرانیم در حالیکه نازیلای طفلک در این دو روز باید کرورها درس و مشق را بخواند و خسته شود.
حتماً لازم نیست که برید شمال. یه مسافر خونه جایی برین دو شب رو بگذرونین. دو شب که هزار شب نمی شه.
دیگه اینکه آدم بی شرم شلوارش رو نمی کشه پاینن کونش رو نشون بده که؛ این آدم همینطور عین گاب سرش رو می ندازه پایین بدون سرفه کردن، در زدن یا اهم و اوهوم کردن وارد اتاق توله اش می شه. حالا شما بگین حقش نیست که تو این موقعیت با کون برهنه دلبندش مواجه بشه که سوتین مامی رو تن کیسه بکس کاراته اش کرده و با کرم ضد چروک مامان بزرگ مشغوله. یا دخترش رو دمرو روی عکس علیرضا گلزار طوری دستگیر کنه که نیم ساعت وقت لازمه جفت بازوهاش رو از شورتش استخراج کرد.
فکر نکنین که من فقط به فکر پایین تنه بچه هاتون هستم. مطمئن باشین که شما هم اگه می خواین بچه های سالمی داشته باشین شما هم باید فقط به فکر پایین تنه توله تون باشین.
بچه سالم یعنی بچه ای که وقتی 12 سالش بوده به اندازه کافی پسسون و کون و کپل دید زده تا وقتی 39 سالش شد هوس هیزی کردن با حضرت عزائیل رو پیدا نکنه.
بچه سالم یعنی بچه ای که اونقدر با پسرها معاشرت کرده باشه تا اولین باری که رفت آشغال بزاره دم در از آشغالی محل حامله نشه.
بچه سالم یعنی اینکه همخوابگی با انسان رو به همخوابگی با آلات تناسلی ترجیه بده.
بچه سالم یعنی اون چیزی باشه که این روزه روز توی ایران کم داریم ازش.


از اونجا که همه مانیفست های خوب معمولاً از یه نصیحت تخمی آغاز می شن من در این نقطه مانیفست تخمی تربیت میمونی-بی مغز ی را اعلام می کنم.
1- همه بچه های خدا حق دارن که یه شکم سیر غذا, یه رختخواب سیر سکس و یه کتابخونه پر از کتاب و نوار خوب (اعم از رمان و شعر و مجله پورنو و موسیقی متال و پاپ و هووی ) داشته باشن.
2- همه بچه های خدا حق دارن شونه ای داشته باشن که سرشون رو بذارن روش تا صاحب شونه دروغکی بهشون بگه دوستشون داره.
3- همه بچه های خدا حق دارن معلمی داشته باشن که بهشون اجازه اشتباه کردن بده.
4- همه بچه های خدا حق دارن فرصتهای خود نمایی داشته باشن، چه با لباس، چه با وبلاگ یا با اول شدن در المپیاد ریاضی.
5- همه بچه های خدا حق دارن که حق هاشون رو بخوان و تنبیه نشن.
6- همه بچه های خدا حق دارن لیست حقوقشون رو خودشون تنظیم کنن
7-همه بچه های خدا حق دارن لیست حقوقشون رو خودشون تنظیم کنن
8- همه بچه های خدا حق دارن لیست حقوقشون رو خودشون تنظیم کنن
9- همه بچه های خدا حق دارن لیست حقوقشون رو خودشون تنظیم کنن
10- همه بچه های خدا حق دارن لیست حقوقشون رو خودشون تنظیم کنن