آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

جمعه، مهر ۲۸

خودآموز شکار شوهرهای خیانتکار

تقدیم به دوست عزیزم که بعد از دوماه داره برمی گرده پیش شوهر خرسش

"گرفتن مچ شوور" یه کار جدیه. احتیاج به حواس جمع داره. هر پنج گانش. باید خاک بازی رو تعطیل کنین و عین یه عقاب تیز ببینین، گلاب به روتون عین یه سگ بو بکشین، قرآن بینتون عین یه خفاش گوش بدین و ... چون حیوونش یادم نمی آد، عین خودتون مزه کنین.
از اتاق خواب باید شروع کرد. لکه ها مهمترین شواهد هستن. خصوصاً اونهایی مذبوهانه سعی شده پاک بشن!
- عزیزم انگار دماغت خون افتاده توی رختخواب؟
- آ ... آ ... آ ... آره افتاده
- تو به گور عمه عقب افتاده ات خندیدی، یعنی می خوای بگی من بعد از پونزده سال نوار بهداشتی لای پام گذاشتن فرق خون دماغ مرد و زن رو نمی فهمم؟؟؟؟
تقریباً تمام مردایی که من می شناسم دماغشون کار نمی کنه، واسه همین چه بوی مشکوکی شنیدید، چه نه می تونید یه دستی بو رو بزنید:
- عزیزم چه عطر خوشبویی زدی به بالش ... چیه؟
- مم ... ممم ... همون عطری که مامانت برام خریده ... فکر کنم
- عزیزم؟ نگاه کن ببین آخرین باری که انگشت کردم تو سوراخ دماغم یادم نرفته درش بیارم؟
- ها؟
- پس چرا می خوای عطر هپی کلینیک زنونه رو جای آدیداس مردونه غالبم کنی؟؟؟
روژ لب از لب لیوان به این سادگی پاک نمی شه. واسه همین قبل از اینکه وقت کنه ست لیوانهای خونه رو یکجا بشکنه، همه رو دونه، دونه چک کنین. و خیلی خونسرد بگین:
- از کی تا حالا ننه ات روژ لب جیگری می زنه؟
- مامان من آرایش نمی ک ...
- نه خیر ... اخبار بهت دیر می رسه، ننه ات برای پارتی که من دعوتش کردم هفت قلم آرایش کرده و خیلی خوشحاله. بخاطر اینکه توی اون پارتی، من و تو اون خانوم لب جیگری دعوتیم و قراره من سوراخهای سقف ننه ات رو تر و تمیز ایزوگام کنم.

اما پیدا کردن مو یه چیز دیگه است. یه موی بلند رنگ کرده مسئله رو صفر بر هیچ حل می کنه و می شه از مرحله تحقیق مستقیم به مرحله محاکمه رفت. باید مو به مو بررسی کرد. ظرفهای کثیف، آیینه زندگی ان. اگه ظرفها و قاشق-چنگالا جفت جفت کثیف بودن یعنی اینکه روابط خوب پیش رفته که با هم غذا خوردن، ولی اگه از هر ظرف و قاشقی فقط یکی کثیف بود، دیگه روابط اینقدر خوب پیش رفته که جفتی تو یه ظرف غذا می خوردن.
اگه خیلی ظرف کثیف بالا آورده بود:
- این همه غذا رو با کی خوردی؟
اگه همه ظرفها شسته شده و تر تمیز بودن:
با کدوم کلفت رو هم ریختی که بعد از رختخواب ظرفهات رو هم می شوره؟
دنبال کادوهای رمانتیک بگردین. فکر نکنین یه شورت تور توری قرمز-مشکی زیر میز تلویزیون پیدا می کنین. معمولاً شورت توتوری هاشون رو با خودشون می برن، چون چیزای گرونی هستن. دنبال چیزای معقول بگردین: عطر جدید، کتاب شعر جدید، شلاق چرمی، گل خشک شده، دهن بند سادو مازوخیسم، پرگار روترینگ هفت دهم و اینطور خزعبلات.
بدنش رو هم گله به گله بگردین. باور کنین بین دوتا کتف آدم موقع خاروندن چنگ چنگی و زخم نمی شه.
تلفن و اینترنت و این جور چیزا که دیگه گفتن نداره. باید چک بشن. ولی چیز دندون گیری گیر نمی آرین. دیگه هر خری بلده ای میلهاش رو تر تمیز کنه. اگه چیزی توی ای میل و تلفن و اینطور چیزا پیدا کردین وقت تلف نکنین، عقب افتاده ای که نمی تونه اینطور چیزا رو راست و ریست کنه ارزش زندگی کردن نداره. تا ور و رویی دارین طلاق بگیرین برین یه آدم با آی-کیوی بیشتر از کفتر چایی گیر بیارین خودتون رو بندازین بهش.

مرحله بعدی اسمش "فیگور زیبای بی توجهه". باید یه روز حرف نزنین. هر چی گفت و هر کاری کرد فقط یه قیافه خوشگل بگیرین. با نیشخند یه وری. عین احمدی نژاد. معمولاً این موقع شوورها عجز ولابه می کنن. داد می زنن. کتک می زنن. قسم می خورن. گریه می کنن. ملق می زنن. پادرمیون جور می کنن. غش می کنن.
ولی شما توجه نکنین. اگه اینجا وا بدین. با یه چند تا بوس و بغل خشک و خالی خر بشین، آخر شب خستگی کار تحقیق به تنتون می مونه که هیچ، یه صکص با غر و منت هم رو گردنتون افتاده که هیچ، از فرداش هم باید درمان سوزاک و سفلیس رو شروع کنین چون بی شک شوور بی عرضه تون در دو ماه گذشته با یه نفر به کلاس پرنس دایانا نخوابیده.
مرحله بعدی چزوندن مفعولانه اس. باید آروم از زیبای بی توجه به مظلوم چزاننده حرکت کنین والا کارساز نیست. اول قیافه بدبخت می گیرین. بعد ...
- خوشگله؟ چند سالشه؟ قدش بلنده؟ پسسوناش بزرگه؟ کونش از این قابلمه بزرگتره؟ پوستش سفیده؟ سبزه با نمکه؟ صداش نازکه؟ ساق پاش کلفته؟ چشاش رنگیه؟
حواستون جمع باشه هر سئوالی که کردین منتظر جواب بشین. اگه جواب نداد تکرار کنین. تا خواست جواب بده سئوال بدی رو شلیک کنین:
- لبش قلوه ایه؟
- ....
- لبش قلوه ایه؟
- اصلاً کی گف ...
- چشاش مشکیه؟
- اصلاً کسی وجو ...
- پسسوناش چقده؟
بعدش می رسیم به "آلتیمت چزوندن":
- یعنی بوسش هم کردی؟ چطوری کردی؟ اول لب بالا یا لب پایین؟ باهاش کافی شاپ هم رفتی؟ رو همون صندلی نشست که من می شستم؟ تو براش صندلی رو جلو کشیدی؟ براش یه شاخه شمشاد از پارک ملت هم کندی؟ وقتی کونش می خاره می خارونی؟ چلو کباب کوبیده مورد علاقه من رو هم بهش دادی؟
اینجاش سر یه چیزای چرتی مثلاً وقتی فهمیدین توی کاسه توالت ماه عسلتون با هم پی-پی کردن، یه قطره اشک ... حواستون باشه، یه مشک گریه نکنین. فقط یه قطره شرتی بیاد از روی لپتون بیاد تا زیر چونه. بعدش ... فخخخ دماغتون رو بکشین بالا. از این به بعد دیگه کارتون آسون می شه. دیگه لازم نیست هر بار هربار اشک بچکونین. فقط کافیه چشتون رو بپوشونین و یه فخخخ کنین. فکر می کنه دارین گریه می کنین.
مرحله آخر "شوهر آزاری مقایسه ایه". طبق روش قبل منتظر جواب می شین ولی جواب رو گوش نمی کنین و می رین سراغ سئوال بعد:
من بوسام بهتر بود یا اون؟ من کونم گنده تره یا اون؟ من وقتی دستم رو صابون می زدم بهتر فرت فرت می کرد یا اون؟ تری گلیسیرید خون من رنگین تره یا اون؟ من وقتی فین می کردم بهتر نوت سی دیز می زدم یا اون؟
مرحله بعد "لکاته بازی تقلیدیه". این مرحله عملیه. باید هر گاه و بیگاه یه قیافه ای برای خودتون درست کنین. مثلاً یه شالگردن پشمی ببندین دور کونتون، یه روژ قرمز وزغ هم بزنین به لب. چشماتون هم الق پلق، صورتی-بنفش-زرشکی بکشین. یه دفعه سر راهش عین جن باربکیو سبز بشین:
- قیافه جدیدم رو دوست داری عزیزم؟ عین اون شدم؟ حالا بیشتر دوستم داری؟
اگه توی این مرحله عاصی نشد و اعتراف نکرد یا عصبانی نشد بزنه شل و پلتون بکنه، کارتون خیلی سخت می شه. واسه اینکه با یه حرفه ای طرفین. دوباره باید از اول شروع کنین.
یعنی ...
دنبال لکه ها بگردین.


Balatarin Link

پنجشنبه، مهر ۲۰

هزار نکته باریکتر از مو

... و اما خلاصه داستان از ابتدا تا به امروز...
خدا زمین و ما را آفرید.
ما در بعضی موارد که گشنه هستیم مجازیم غذا طبخ کنیم و آن را در ظروف مناسب بخوریم.
ظروف ساخته دست بشرخاکی آلوده اند مگر مدام شسته شوند.
شروع مجدد از خط سوم

اگه دست من بود به غذا تعظیم می کردم. به غذایی که خودم پختم. دستم بر نمی آد چون به ندرت پیش می آد حتی غذایی که می خوام بخورم، غیرت گرم کردنش رو داشته باشم، چه برسه به پختنش. فکرش رو بکنید، چند ساعت باید برین خرید. بعد سیب زمینی به اون سفتی رو باید بندازین تو آب ذل بزنین بهش تا اینقدر قل بزنه تا بشه اونو با تخم مرغ هم زد! بعد اینها رو بزن بزن تا نرم شه، اگه خیلی نرم نشه که ول بشه یا از اون وری بره و قلمبه قلمبه بشه، می رسیم به سرخ کردنش که یه رضازاده تمام وقت می خواد. اگه شانس بیاری و ترکش روغن مادرت رو ایزوگام نکنه، تازه بعد این همه جون کندن چیزی داری که اکثر وحوشی که آشپزی نمی فهمن بهش می گن غذای حاضری! اگه کرنومتر بگیری از زمان برداشتن یه کتلت تا گذاشتنش لای نون و نواله کردن و فرو دادنش فقط بیست و هفت ثانیه طول می کشه. این ظلمه. برای یه ارگاسم هم اگه ارگاسم خوب و سر به راهی باشه و بیست و هفت ثانیه طول بکشه، این همه زحمت نباید کشید. اما نکته باریک تر از موش اینجاست که باید غذا خورد، ولی حتی المقدور چه زن نرم و نازکید و چه مرد سیبیل کلفت، دم به تله جارو-پارو و پخت-پز ندید. بعدش هم برای مواقع اورژانس، این دو جمله رو یاد بگیرین و به تناوب وقتی آشپزی کردین یا آشپزی کرده شدین بگین: "جایی که من بزرگ شدم آشپز ظرف نمی شوره" و " آشپزی که ظرف های غذای رو نشوره مثل فرمانده ای می مونه که زخمی ها و مجروح ها رو تو میدون مین جا می ذاره".
اگه مجبور شدین، یادتون نره که چیزی رو که می شه دور انداخت نمی شورن. چیزی رو که می شه فردا شست امروز نمی شورن. چیزی رو که می شه نخورد، توی بشقاب نمی خورن. آخه ظرفهای کثیف اخلاق ندارن. زاد و ولد می کنن. زیاد می شن. کثیفی میون ظروف آشپزخونه یه مرض مسریه. من خودم شنیدم که یه پیش دستی به یه دیس می گفت: " نزدیک من نشو، توی من سوسیس تخم مرغ خوردن، منو همیجا ول کن برو، دیگه امیدی به من نیست، من جلوی کاسه های لوبیا رو می گیرم."
یه صخره نورد خوب به زیر پاش نگاه نمی کنه. شمام به سینک ظرفهای کثیف نگاه نکنین. خصوصاً اگه توی تمام ظرفهای خونه از چند سری ظرفهای دم دستی و مهمونی غذا خوردین و حالا از گلدون تزئینی توی بوفه برای چایی خوردن و از ماگ جای خودکاری به عنوان بستنی خوری استفاده می کنین.
دردناک ترین قسمت قضیه، رنج شستن ظرفها نیست، حس مازوخیسمی که وعده بعد که می ری سراغ کابینت ظرفهای تمیز یقه ات رو می گیره و وادارت می کنه برای هر لاخ کاهو وسکنجبینی که می خوای تناول بکنی یه سرویس کامل سی و پنج پارچه چینی از کابینت پیاده کنی. صخره نورد از پرت شدن از ارتفاع نمی ترسه، تمام ترسش از اینه که نکنه یه لحظه نتونه به وسوسه پریدن غلبه کنه.
روزگار عجبیه. رمز و راز رمانس و عشق بازی رو تازه عروسها از کانالهای پورنوی ماهواره یاد می گیرن. نکته های باریک تر از موی خانه داری رو از میمون بی مغز!

سه‌شنبه، مهر ۱۱

اقتباس

هر چرندی دلشون می خواد از روی کتابهای کلاسیک بسازن، حداقل آخرش رو عین کتاب تموم کنن. اصلاً دوست ندارم هر بار که تن ماهی گرم می کنم خیال کنم دارم موبی دیک رو می خورم.