آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

جمعه، مرداد ۵

تا اطلاع ثانوی موچم

در راستای تحقق اهداف جدید فرهنگی-بومی آموزش پرورش، و با در نظر داشتن نقش بازی ها در شکل گیری شخصیت و مهارت کودکان در رویارویی با مشکلات و موانع آینده، بر آن شدیم که پاره ای تغییرات بومی-اسلامی در بازیهای منحط و گمراه کننده کودکان این مرز و بوم انجام دهیم. بازی هایی کودکان معصوم ما مشغول به آن هستند، میراث چندین هزارساله توطئه استکبارات جهانی و بنیاد های برانداز غربی هست و جوابگوی نیازهای دینی و مذهبی کودکان ما نمی باشد. باشد که با توفیق الهی ملت همیشه در صحنه در رواج و گسترش هر چه بیشتر این بازیها موفق و پیروز باشند.

خرپلیس
این بازی فراز و نشیب های زیادی در طی زمان طی کرده ولی آخرین نسخه ای که براتون اینجا توضیح می دیم نسخه ای که تغییرات دولت فورپلی (فورپلی کلمه نامانوس و بیگانه ایست که بجای کلمه بی مفهموم مهرورزی قبل از گاهیدن بکاربردیم) رویش اعمال شده. این نسخه به به اراذل-نیروی انتظامی، بسیجی-دانشجو یا محمود-ملت هم گفته میشه. بازی کردنش خیلی ساده اس. برای قلب و مغز خوبه ولی کون آدم رو پاره می کنه (سرتون سلامت). بازی اینجوری شروع می شه که اول همه همدیگه رو خوب نیگاه می کنن و بو می کنن بعد کثیف ترین و بوگندو ترین بچه می شه سرگروه اول، خوش تیپ ترین و تمیزترین هم می شه سرگروه دوم. بعد یارکشی می کنن. بعد سرگروه گروه اول در گوش یارهاش یه چیزی می گه. مثلاً می گه " موی سیاه" یا "شلوار کوتاه" یا " آستین کوتاه" یا "کون بزرگ" یا "آلت کوچیک" بعد همه گروه اول با هم فریاد می زنن: آفتابه و حمله می کنن. گروه دوم باید حدس بزنن که اون چیزی که گروه اول در گوشی گفته چیه و بعد اونهایی که اون خاصیت رو دارن فراری بدن. البته می تونن هم فوری ماتیکشون رو بمالن به آستینشون یا یه جوراب بلند یدکی توی کیفشون داشته باشن. ولی خوب شانسی دیگه. ممکنه درست کار اشتباه انجام بدن. مهم اینه که قانون بازی رو از روی بوی گند و شرشر آب دهن و چرک های سر آستین گروه اول تشخیص بدن . ممکنه فکر کنین که گروه اول فقط باید اونهایی رو بگیره که مثلاً موشون سیاهه یا شلوارشون کوتاهه یا ... ولی جالبی بازی در اینه که معمولاً بازیکن های گروه اول اینقدر کودن هستن که از همون اولش هم درست نمی فهمن که چی در گوششون گفتن. وقتی یکی از بازیکن های گروه اول بازیکن گروه دوم رو می گیره باید چند تا فحش آبدار و دری-وری (در حد تکریم به مادر) به اون آدم بکنه، بعد آفتابه بندازه گردنش و در پرونده ای که مخصوص این بازی درست شده ثبت کنه. چک و لقد و گاز هم از طرف گروه یک به دو آزاده. هراز گاهی سر گروه اول می تونه داد بزنه "ساک ساک" اونوقت قانون به دلخواه عوض می شه.
یکی از تغییراتی مهمی که در این نسخه داده شده اینه که در نسخه قدیمی جای دو گروه عوض می شد ولی در این نسخه گروه اول همیشه برنده هستن و گروه اول می مونن و گروه دوم فقط حق دارن لباسها و سر و وضعشون رو به طرز عرفی-شرعی عوض کنن.
این بازی بسیار مفرح و شادی بخشه خصوصاً وقتی در مواقع رکود اقتصادی، حصر سیاسی، افزایش بی کاری، انفجار تورم و فشار بین المللی بازی می شه.
محققین نشون دادن بچه هایی که این بازی رو روزی یک ساعت انجام دادن در آینده کمتر دچار تصلب شرایین، امنیت اجتماعی، فراغ بال و حقوق بشر شدن. البته در مورد تصلب شرایین هنوز یه کم شک وجود داره.
لی لی
این یه بازی دخترونه اس. هنوز هم اکثراً دخترها بازی می کنن. از وسایل مورد نیاز این بازی یه قطعه گچ و مقداری سنگه. اول هر کدوم از شرکت کننده ها می گه که دلش می خواد چیکاره بشه. مثلاً یکی می گه مهندس، یکی می گه وکیل، یکی می گه دکتر، یکی می گه حاج خانوم همینطور تا آخر. بعد یکی مثلاً وکیلی می آد جلو یه چهار خونه می کشه توش می نویسه: حقوق زنان یا آزادی زنان بعدش باید فوری بلند شه یه پایی لی لی کنه و فرار کنه. حاج خانوم و جاچ آقا هم با سنگ می افتن دنبالش با سنگ می زننش تا بخوره زمین. اگه زمین نخوره می گن موچم. بیاین کش بازی کنیم. بعد می رن کش بازی.
کش بازی
این بازی یه چند متری کش یا طناب احتیاج داره. اولش حاج خانوم و حاج آقا دست بازیکن لی لی رو با کش و طناب می بندن بعد می گن موچم در. بعدش شروع می کنن با سنگ زدن. اگه باز هم نمرد. داد می زنن: بریم هفت سنگ بازی کنیم.
هفت سنگ
معمولاً کار به اینجاها نمی کشه ولی برای احتیاط هفت سنگ هم عین کش بازی و لی لی بازی می شه. با این تفاوت که بر عکس اسمش محدودیت در اندازه و تعداد سنگ وجود نداره. به دلخواه حاج آقا و حاج خانوم می شه طرف رو تا گردن توی زمین خاک هم کرد.
21
این بازی از منابع منحط غربی وارد فرهنگ اسلامی شده ولی با تغییرات اخیر بومی سازی شده. طرز بازی به اینصورته که اول یه چند ماه قبل از بازی همه با در دست داشتن یک برگه رونوشت شناسنامه، دو قطعه عکس، سه لاخ پشم آلت مادر، دو قطعه سنگ پای قزوین، سه دور ارگاسم زودرس و یک قبضه ضمیر ناخودآگاه به اداره پست محل خودشون مراجعه می کنند. البته در صورت عدم دسترسی به پست، همشهریان محترم می تونند به پلیس، سردخانه، اداره ثبت ضدحال، جزیره دکتر مورو، برزخ، دوزخ، بلندیهای بادگیر محل خودشون هم مراجعه و درخواست کارت سوخت قلقلکی، کارت خودارضای خجالتی بانک شاشویان، کارت خودروی خنگ، کارت ملی گوزو را ثبت بکنن. بعد در روز مقرر همه دور هم جمع بشن و به نوبت درباره سختی ها و علافی هایی که در راه گرفتن کارتها کشیدن صحبت بکنن و در انتهای هر صحبت یکی از کارتهای مزبور رو زمین بزنن. اولین نفری که تمامی کارتهای دستش تموم می شه به یکی از افراد گروه اشاره می کنه و داد می زنه: جاسوس. البته در نظر گیری که اخیراً انجام دادیم، بچه های شیشه ای ناز گل گلاب در محله های مختلف از کلمات دیگه ای هم استفاده می کردن. مثلاً 33.24% از کلمه خودفروخته، 27.43% از کلمه مفسد اقتصادی، 56.44% از کلمه بدحجاب و 77.89% از کلمه امثال شما استفاده می کنن. اون آدمی که بهش اشاره شده باید شلوارش رو در بیاره و بشینه وسط و اعتراف کنه: مثلاً بگه من جاسوس بنیاد خروس بودم و در نظر داشتم انقلاب کرکی بکنم. یا اینکه بگه من بدحجاب بودم، مانتوی تنگ پوشیدم، اراذل بهم تجاوز کردن، یا اینکه حداقل اسمش رو بگه و بگه من اون نیستم من گاو مش حسن یا جاسوس موسادم و مرغ رو با پوست می خورم! بقیه هم باید دست بزنن بگن: این که اشکال نداره، چرا زودتر نگفتی؟ ... چرا بیشتر نکردی؟ ... چرا فرار نکردی؟ ... چرا نوبل نبردی؟
این بازی اینقدر ادامه پیدا می کنه تا هر هفتاد ملیون ملت ایران اعترافاتشون رو کرده باشن. البته دولت فورپلی در نظر داره که همراه با طرح توسعه جمع آوری نوامیس مردم فرمهای کارت اعتراف کودن رو پخش کنه از این به بعد همه بتونن به راحتی به باجه های خود ارضای اعتراف مراجعه کنن و اعترافاتشون رو درج نمایند.
این بازی علاوه بر پرورش قدرت خلاقیت بصری و حشری کودکان، توانایی اونها رو در شکافا شدن به منصه ظهور می رسونه.
وسطی
این بازی در صحن علنی مجلس شورای بچه بازا مطرح شد و تصمیم گرفتن این بازی به فرم اولیه اش باقی بمونه. فقط بخاطر شکل شهوت آمیز توپ های غربی بجای توپ از چماق استفاده می کنن. اینطوری که بچه ها دو گروه می شن. گروه فشار دانشجوها رو می ذاره وسط اینقدر با چماق می زنه که انشون از دهنشون بزنه بیرون. اگه یکی از بازیکن های گروه دانشجو انش از دهنش بیرون نزنه می برنش از طبقه دوم پرتش می کنن پاینن. اگه باز هم نشد. دیگه سوخته از بازی باید بره بیرون. یه جایی گم و گور بشه. مثلاً زندان همجنس بازا. اگه یکی از بازیکن های گروه فشار خسته بشه یا انگشتاش طاول بزنه و اووف بشه، می تونه بگه موچم و برای یه دور تعطیل کنه، بره فیلم بسازه.
این بازی علاوه بر همه خواصی که داره برای بواسیر و فرهنگ مردم خصوصاً فرهنگ جبهه مردم خوبه.
زو
یکی از اقدامات اساسی در تدوین بازیهای جدید در این بازی خودش رو نشون داده. اول مقرر شد که بجای زو کشیدن که یک کلمه غربی به معنی وحشی گری و از ابداعات رژیم صیهونیستیه، فرد مورد نظر که دستی در قلم داره بشینه و شروع کنه به نوشتن. از اونجایی که بر خلاف مدل غربی این بازی که دستهای زو کننده آزاد بود در این بازی فرد در حال نوشتن مقاله، کتاب یا هر کوفت دیگه ای هست، نمی تونه کسی رو بزنه، گروه مقابل می ریزن سرش و اینقدر می زننش که نتونه بنویسه. بعد نفر بعدی گروه نویسنده می آد جلو.
گرگم به هوا
این بازی فرم سنتی خودش رو کما کان حفظ کرده. تنها تغییرات عمد در این بازی در گروه سنی این بازی و حیوان مدل و انرژی مورد نظر است. برای همین دلیل اسم این بازی به "سگ سوزن خورده ام به انرژی هسته ای" تغییر پیدا کرده. طرز بازی کردن اینجوریه که تمام جمعیت به دو قسمت تقسیم می شن: رئیس جمهور و ملت. رئیس جمهور داد می زنه: انرژی هسته ای. ملت می گه حق مسلم ماست.
یه چند بار این چرخه تکرار می شه و بعدش رئیس جمهور همینطور انرژی هسته ای، انرژی هسته ای می کنه ولی ملت عین سگ سوزن خورده می رن که با تحریم اقتصادی و گرونی خونه و سهمیه بندی بنزین دست و پنجه نرم کنن.
یکی از دستاوردهای این بازی قیمت قابل رقابت با مدل خارجی اشه.
یه مرغ دارم چند تا تخم می کنه
برو بجه هایی که جمع می شن گرگم به هوا بازی کنن، بعضی وقتا این بازی رو هم در ادامه می کنن. اینطوری که باز رئیس جمهور داد می زنه: یه الهام دارم سه تا کار می کنه. بعد ملت می گن چرا سه تا؟ رئیس جمهور می گه پس چند تا؟ ملت می گن چهار تا. ... این بازی رو اینقدر ادامه می دن که ملت خسته بشن و برن. بقیه بازی عین گرگم به هواست.
قایم باشک
این یه بازی خود جوشه که حتی در متون سنتی اسلامی هم بهش اشاره شده. این بازی معمولاً بین یه گروه از بچه های مظلوم و بچه های قلدر بازی می شه. بازی اینطوری شروع می شه که بچه قلدرها هر چقدر که می تونن بچه های مظلوم رو اذیت می کنن و حقشون رو می خورن و فحششون می دن و تحقیرشون می کنن. در مرحله بعد بچه های مظلوم یه کم این در اون در می زنن، بالا می پرن، گرگم به هوا بازی می کنن، پایین می پرن، وسطی بازی می کنن. داد می زنن، زو بازی می کنن. گریه می کنن، وسطی بازی می کنن. ولی آخرش ناامید می شن. اگه تا اینجا توی یکی از بازیها تلف نشده باشن، می گن دیگه موچم! بچه قلدرها اینجا خودشون به نفهمیدن می زنن. شاید هم چشم بذارن. بعد بچه مظلومها انگار که دارن گانیه بازی می کنن، یه لنگه پا به این سفارت سر می زنن، به اون سفارت سر می زنن، خواهش می کنن، باز هم فحش و بی احترامی می بینن، باز هم علافی می کشن ولی آخرش ویزاشون رو می گیرن و فرار می کنن و می رن یه جای این دنیای بزرگ قایم می شن. هیچ کس هم نمی ره سراغشون که پیداشون کنه.

۱۸ نظر:

siamak گفت...

salam,
jaleb bood.

ناشناس گفت...

بازی شاه و دزد رو نگفتی.ببخشید این بازی عوض شده و به ولایت فقیر و مرفه بی درد تغییز یافته...بقیه اش رو هم که خودت میدونی

ناشناس گفت...

سلام
راجع به شکنجه شدن تو زندون اوین واسه اقرار به گناه وطن دوستی هم بنویس لطفا. می دونی اون چه جور بازییه که چند تا بی ناموس سوارت می شن تا اعتراف کنی که غلط کردی که آدم بودی؟! بگو ارتباطش با سوختن دل اون بچه مظلومایی که فرار کزدن و رفتن یه جای این دنیای بزرگ قایم شدن و هیچ کس هم نمی ره سراغشون که پیداشون کنه چیه؟! آخرشم بگو به من که چرا اینقده دلم شور میزنه؟
روزبه

. گفت...

آقا در اين آخر هفته‌ي كسل‌كننده خوندن اين توتوريال‌هايي كه نوشته بوديد دلمون رو حسابي باز كرد و اميدوارم در آينده به شيرپلنگ و گانيه هم بپردازيد

ناشناس گفت...

من كلا به تو افتخار مي كنم و تو طنز نويسي به استادي قبولت دارم. اگه دوست داشتي منو به اين آي دي اد كن

symoniri گفت...

قلعه رو یادت رفت.

ناشناس گفت...

تو فوق العاده ای...
چرا کم مینویسی؟
تند تند بنویس
ما آدما اگه نحونیم آدم نیستیم
تمثیل بهتر از این وجود نداره
اگه پسری دستت رو میفشارم
اگه دختری روی ماهت رو میبوسم

ناشناس گفت...

فوق العاده بود
"سگ سورن خورده ام به انرژی هسته ای"!
واقعاً عالی بود

خیابان شماره 11 گفت...

You are a freaking genius.

ناشناس گفت...

دقت کردی از وقتی دولت جدید اومده سر کار چقدر جنس نوشته هات عوض شده؟...فکر کنم اون یادداشتی که موقع انتخابات نوشتی هنوز دم دست باشه...یه نگاه بهش بندازی بد نیست...ببینم هنوزم با لج بازی میگی همه سر و ته یه کرباسن؟

Behrad گفت...

عالی بود استاد.

ناشناس گفت...

ای ول ..

ناشناس گفت...

سلام با مرام كامنت ما رو سانسور ميكني.اينجا هم سانسور.شايد عيب از طرف ما بوده.خدا كنه اين جوري باشه.همين طوري رد ميشدم ببينم زنده اي؟
خوش باشي

Unknown گفت...

مثل اینکه یک چیزی نوشتم ، خر تو خر شدو به دستتون نرسید. من از شما گله دارم به این خاطر که شما از برادران و خواهران خواسته اید نظر بدهند. اگر کسی خواهر یا برادر شما نباشد حق فضولی ندارد.یک کتاب نوشتم به اسم خر تو خر یا جهان بینی خر ، هر چی دلم خواسته به هرکی ، از چپ چپ تا راست راست گفتم. یک کتاب هم به نام هرچه بادا باد نوشتم در صدوبیست صفحه، همه اش را جع به باد معده است. یک داستان بلند هم نوشتم به اسم هرگز بدون مادر زنم. خلاصه هرچی تو مخم اومده شعر و طنز و رمان و داستان کوتاه بلند هم در حدود بیشتر از ششصد تا نوشته ام . حالا گامای گامی میارموشون رو وب سایت.
خسته شدم از پر حرفی ، گرسنمه جای شما خالی یک کوفته برنجی من درآرودی درست کردم که خوش مزه شده برم با بچه ها بخورم. بازم با چند تا ماچ از او کله های بی مخ تون. اردوخانی

ordoukhani.blogfa.ir

ناشناس گفت...

سلام
از کجاش شروع کنم ،تو این مملکت کی...ری ،آخه چیز انرژی هسته ای به کان ما رفت ...آخه بنزین به ماتحت ما رفت ، آخه تورم به پشتکار ما رفت ،همه اینها به کنار زباله های هستهای رو کجا میخوان بزنن ؟؟؟؟
میگم مردیم از دست نظام ،میگن ما نبودیم که انقلاب کردیم !!!میگم کی گوزید که نور منفجر شد ؟؟؟؟؟میگن کسایی که خوشی زیر دلشون زده بود ..


خلاصه ،من همیشه میگم حرف قدیمیها رو باید با طلا نوشت ...یکی از همین قدیمیها میگه
((از اینجا به بعد رو به سبک آخر مخرجیها بخونین ، با همون آهنگ ))
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را ..........ما انقلاب کردیم ،یا انقلاب ما را ؟
؟

ناشناس گفت...

چه کامنت دونی جالبی....حتما زیر نظر بسیج اداره میشه

ناشناس گفت...

کتمنت دونیت زیر نظر بسیج اداره میشه؟

ناشناس گفت...

دیگه این بازی ها قدیمی شده. کسی دیگه تو خیابون رو زمین خط نمی کشه یا یه لنگه پا از این ور حیاط نمی اون طرف. به رسم زمونه، که رادیو و تلوزیون و فیلم و عکس و پیراهن و شلوار و شورت و کرست رو هم دیجیتالی کرده، الان بازی های دیجیتالی بازارشون داغ تره! عین همین بلاگ شما که راحت همه می بیننو می خونن و حظ می برند. اگه قبلا بود باید فکرت رو کاغذ پلی کپی چاپ می کردی و نصفه های شب قایمکی می انداختی تو خونه خلق الله. الان هم لی لی و قایم باشک و گرگم به هوای دیجتال مد شده که می شینن و از این ور و اون ور بی اونکه کسی حتی بفهمه این وسط کی کی رو ...ده با همدیگه بازی می کنن!