آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

شنبه، تیر ۲۰

گزارش به خاک لس آنجلس



دیگر آرزویی ندارم. از چیزی نمی ترسم. من آزادم.
---گور نوشته نیکوس کازانتاکیس---

توی لس آنجلس یک ساختمان هست به نام ساختمان فدرال. هر کسی نق یا غری داره که گوش شنوا براش پیدا نمی کنه گیوه هاش رو ور می کشه و زیر این ساختمون تجمع می کنه. تقریباً از روز انتخابات کذا پای این ساختمون قرق ملت قهرمان و شهید پرور ایرانی مقیم لس آنجلسه. یک طرف خیابون دار و دسته طرفدار پرچم شیر و خورشید دار ایران جمع می شن. این گروه به قول خودشون پکیج پرچم شهرام همایون که یکی از تلویزیونچی های لس آنجلسیه به قیمت 99 دلار خریدند. از اونجا می شه شناختشون که همه محتویات پکیج کذا رو عین امانت فروشی های سید اسمال به خودشون آویزون کردند. پکیج پرچم شامل جاسوئیچی با پرچم شیر خورشید (که آویز انگشت راست معترض است)، دو عدد سنجاق سینه پرچم شیر خورشید (که هرکدوم متصل به نوک یکی از ممه های معترضه)، پرچم بزرگ شیر و خورشید (که مثل شال یا چارقد یا شلیته تنبون دور لمبرهای معترض پیچونده شده) ده عددبرچسب موقت شیر و خورشید (معترضین مختلف بسته به بضاعت تخیل از شکاف دهان به عنوان نماد آزادی بیان، چاک کون به نماد حمایت از همجنسخواهی، یا شکافها و سوراخهای دیگه در حمایت از آقا شهرام یا شازده پهلوی استفاده می کنند) و یک پایه پرچم رومیزی شیروخورشید (که ما با چشم خودمون ندیدیم. بلکم داخل پکیج نباشه یا در نه بدتر معترض اون بالاها دور از چشم ما نگه داشته می شه) میباشد. اما حقیقت ماجرا اینه که سلطنت طلبها و تلویزیونچی های لس انجلسی هول ورشون داشته فکر می کنن همین الانه که جل وپلاس جمهوری اسلامی ورچیده بشه و یه سری بیفتند توی خیابونها دنبال شاهنشاه و خانواده شاهی و دربار شاه بگردند. البته کدوم شاه بهتر از شازده پهلوی و کدوم دربار بهتر از هنرمندان تلویزیونچی لس آنجلسی که الحق والانصاف در سی سال اخیر عین انسرینگ مشین بیست و چهار ساعت از پای تلفن های تلویزیونشون جم نخوردند. چهار تا پیره زن حشری هم که فعالیت مداوم سیاسی شون در سی سال گذشته با تلفن زدن به تلویزیونچی های لس آنجلس ادامه داشته فکر می کنن الانه که برگردن و آزادی گرفته شده ازشون (که همانا روسری و سرخاب باشه) بهشون برگردونده بشه (همانا با افشون کردن مو در میدون آزادی). ممکنه اینطوری بشه ولی بعیده. آخه جمهوری اسلامی که یه پدیده خلاصه شده توی هیکل و قیافه نحوس ا.ن. نیست. هزاران هزار جناح درست شدند هر کدوم با یک امام زاده و یک سری هوادار و طرفدار و کارمند و دفتر و دستک. هر کدوم خانواده دارند و هر کدوم برای خودشون مردم هستن. و هر کدوم به یه فرمی از اسلام اعتقاد دارند. از اسلام ناب دشمن ستیز خامنه ای گرفته تا اسلام سبز فشن-اکشن میرحسین. یه شبه همه اینها رو نمی شه کشید زیر لحاف دموکراسی سکولار. کما اینکه خمینی پونزده سال تخم خرافه کاشت تا آخرش توی دل یک جامعه غربی لوکس شاهنشاهی جمعیتی درست شدن که حتی عکسش رو توی ماه دیدند.
اما از اون ور خیابونی های که که طرفدار پرچم شیروخورشید وشازده پهلوی که بگذریم، یه دسته و گروه دیگه این ور خیابون هستند که طرفدار خنزر پنزهای سبز هستن. شال سبز روی شونه، یه لاستیک سبز به مچ دست، یه شمع نیم سوز سبز به دست، یه هد بند سبز به سر. هر چی اون ور خیابونی ها بیشتر بجای قریحه شعار گویی طبع فحاشی دارند، (یا به این وری ها فحش می دن یا به ا.ن. یا به زمین و زمان.) این طرفی ها یه جور شعارپریشی سبز دارن. هر کی هر چی می خواد بگه. آزادی دیگه هر کس حق داره بری پای ساختمون فدرال و داد بزنه. ولی تصویر یه دختری توی جیب شلوارش پاس پورت آمریکایی و روی شونه اش رد پسسون بند از آفتاب سوختگی سواحل کالیفرنیا داره و با لهجه نیم ختنه فارسی-انگلیسی شعار می ده "یا حسین، میر حسین یا الله و اکبر" به اندازه میکی ماوسی که فلسفه ملاصدرا درس می ده خنده داره. به اندازه هاشمی رفسنجانی یا هادی غفاری یا میرحسین که مدافع آزادی شدن خنده داره. نه که اعتقاد دارم فلسفه ملاصدرا اینقدر فاخره که میکی نمی فهمدش. یا اینکه هاشمی و غفاری بالکل خمیر مایه شون مخالف آزادی ریخته شده. ولی محض اطلاع میکی ماوس روشن فکر و آزادی خواهمون باید بگم که هاشمی و هادی غفاری و میر حسین هنوز یه چوب خط پراز سی سال گذشته دارند که باید مفصلاً بهش جواب بدن. دنیا مثل فیلمهای هالیوودی یا داستان راستان نیست که آخرش طرف با دوقطره اشک ریختن عذر بخواد و خدا و مردم هم ببخشنش.
از این ماجرا ها خنده دار تر هم هست. آقای سازگارا که سی سال پیش دست خمینی رو گرفت سوار طیاره کرد و هیچی هیچی بردش ایران. ایشون که بنیان گذار و تعلیم دهنده نیروی های غیر متشکل نظامی هستن (مستحضر هستید که این نیروها همونهایی هستن که الان به جون مردم افتادند). حالا آقای سازگارا از قلب واشنگتن جای زبون الکن میرحسین رو گرفتند. گویا ایشون بچه حروم زادشون (جمهوری اسلامی) رو در خطر می بینن و الان دوباره سر و کله شون پیدا شده و مردم رو تشویق به شعارهای یا حسین میرحسین یا تشویق به اعتکاف میکنن. گویا ایشون سخت در اضطرابند که اگه خدای نکرده ا.ن. نتونست مردم رو سرکوب کنه، نکنه کس دیگه ای غیر از جمهوری اسلامی به ایران تسلط پیدا کنه. با توصیه های جناب سازگارا آدم خیال می کنه که ایشون بیشتر نگران قضا شدن نماز جمعه مردم به امامت هاشمی رفسنجانی هستند تاکتک خوردن و کشته شدن مردم در جریان نماز جمعه. علیرغم صورت دو تیغه و قیافه خندان و لحن سبز آقای سازگارا که منو یاد مجری های پدوفیل برنامه کودک می اندازه، بعید می دونم نسخه های سبز ایشون یا هاشمی و میرحسین ما رو نهایتاً جایی بهتر از جایی که هستیم ببره.

پی نوشت از لس آنجلس: این اواخر من به یه نسبت ازهمه طرفدارها از سبز و سرخ و راه راه های شیروخورشید نشان گرفته تا تحریمی های زبون بسته فحش و دری وری خوردم. کلاٌ این حرکت جدید هر چی نداشت یه خوبی داشت و اون این بود که همه توپشون پر بود. همه چنان به هر کس که نطق میزنه فحاشی می کنن که فحش ننه در مقابلش سر سلامتیه. تا حرف می زنی، ملت بزرگوار حافظ حقوق بشر و آزادی کلام فریاد می زنن که مردم دارن کشته می شن تو دیگه خفه شو. منم دیگه همه جرات و جسارتم رو جمع کردم تا درباره چیزهای نزدیک خودم بنویسم بلکم فحش و ناروای کمتری بخورم.
حالا فعلاً ما که این ور آب درگیر خفه کردن همدیگه هستیم، ببینیم شما که اون ور آب هستید چه می کنید.

۷ نظر:

renaissance guy گفت...

میمون جون، من یکی از خواننده های چندین و چند ساله وبلاگتم ولی این اولین باریه که کامنت میزارم. خب تو این نوشته همه از سلطنت طلب گرفته تا سبز میرحسینی تحلیل شدن و مورد انتقاد قرار گرفتن و معلوم شدن چقدر اسکل و میکی ماوس و خرن. اما یه قشری این وسط از قلم افتاد برادر. اونم قشریه که خیلی سعی می کنه از بالا به همه چیز نگاه کنه و از اون بالا همه رو دست بندازه و تو دلش هم بگه وای من چه باحالم. این از بالا نگاه کردنه واقعا خوب و قابل تحسینه جدی بنظرم اما می دونی کجا مشکل پیش میاد و کون یکی مث منو می سوزونه؟ اونجا که ببینی تحلیل خود این بابا هم بدجور بوی نون داغ کباب داغهای L.A رو می ده. من نمی دونم این آب و هوای کالیفرنیا چی توش داره که بقراط هم پاشو بزاره توش پاریس هیلتون می شه. ما با دید امثال شما بخوایم پیش بریم و گذشته ی تک تک این آدمهایی که الان دارن خودشونو جر می دن رو بزنیم تو سرشون الان نه گنجی باید حرف بزنه، نه مخملباف نه حجاریان نه هیچ کدوم اینایی که الان روشنفکر سیاسی ما محسوب می شن. من نمی گم اینها خیلی خوب و قشنگن، میگم آدم دیگه ای داریم؟ اپوزوسیون معقولی داریم؟ تحلیل و گر و کارشناس دیگه ای وجود داره؟ فقط اینها هستن که وقتی جوون بودن یه گهی خوردن و الان فهمیدن چه گهی خوردن و این گه خوریه خلاصه الان شده تجربه و دارن به ما می گن شما گهی که ما خوردیم رو نخورین. سازگارا وقتی دست خمینی رو گرفت اورد ایران اگه می دونست کار به اینجا می کشید همچین غلطی می کرد واقعا؟ اگه سپاهی که اون موقع شکل دادن رو می دونست یه روز قراره با باتوم تو سر مردم بزنه اصلا از اول اینکار رو می کرد؟ اصلا اگه همه چیز باب میلش بود چرا نموند تو سپاه که تا آخر عمر بخوره و بلمبونه؟ حالا این آدمی که صبح تا شب نشسته پشت دوربین راهکار می ده که با گاز و گوز اشک اور چکار کنیم و استراتژی می ده رو بکنیم پدوفیلی و بهش بخندیم؟ که چی بشه دقیقا؟ مملکتی که من خودم توش دوست دارم زندگی کنم مملکتیه که تا پونصد سال دیگه نه موسوی می تونه برام بسازتش نه سازگارا نه گنجی نه هیچ روشنفکر اسلام زده ی دیگه ای، اما چکار کنم؟ چون نمی تونم اونو داشته باشم بشینم تو مملکت ا.ن تو سر خودم بزنم؟ ایم مسخره بازی ها ما رو به هیچ جا نمی رسونه. من می گم جامعه ی ما اول به موسوی احتیاج داره بعد به یک آدم بازتر و بهتر تا همینطور بریم به سمت جامعه ی آرمانی. تو یهو می خوای از احمدی نژاد انقلاب کنی مملکت بشه سوییس؟ والا همون شهرام همایون داره بیشتر به این جنبش کمک می کنه تا جماعت سرکستیک باحالی که شما باشین.
خلاصه بد نیست بیشتر حواستون به آفتاب و سواحل کالیفرنیا باشه.

میمون بی مغز گفت...

دوست عزیز سیاوش،
اگه سواحل کالیفرنیا اثرداره، می بینم که اثر ادبیات ا.ن. هم روی تو و "امثال تو" کم نیست. همین ادبیات و استفاده از این کلمات خیلی خوب نشون می ده که چطور فکر می کنی. تو هم تحت تاثیر منطق وفلسفه رهبرهای احساساتی کله پوک و دهن گشاد، هر کسی که انتفاد می کنه مثل بندی می کنی و فله ای خس و خاشاک معرفی میکنی. دیگه اینکه من معنی تحلیلت بوی کباب لس آنجلس می ده رو نمی فهمم ولی این سبک توهین کردن های تو رو خوب می شناسم. تو به عنوان یک مثال، خوب نشون می دی که دار و دسته میرحسین فرق چندانی با شیپورچی های روزنامه کیهان ندارن.
من اعتقاد دارم یک ملت علاقمند به سرنوشت سیاسی مملکتشون باید با سیاسیون برخورد انتقادی شدید داشته باشن. نه اینکه به محض اینکه یک نفر دهنش رو باز کرد و خودش رو سیاستمرد معرفی کرد ما بدون اینکه به چند و چون عقاید و کردارش نگاه کنیم پشت سرش بیافتیم و سینه بزنیم.
وجود آدمهای فرصت طلبی مثل مخلبافه که نمی ذاره کس دیگه ای اصلاً بوجود بیاد. اپوزوسیون ها شکل نمی گیرن چون خورده دیکتاتورهای سیطره شون رو از روی عقاید و زندگی مردم بر نمی دارن، نمی گذارن مردم آزاده و انتفادی فکر کنن و جناح تشکیل بدن. مردم اگه به این جور آدمها اجازه بدن، اینها تا ابدیت تاریخ می خوان گه های قدیمی که خوردن فراموش کنن و گه های جدید بخورن.
همین مخملباف چقدر آدمها رو در زندگی حرفه ایش له کرد تا فیلمساز مطرح بشه. این آدم اول باید با نسخه ای که خودش توی "توبه نصوح" پیچیده اول توبه کنه بعداً دوباره دهن باز کنه که گه جدید بخوره.
سازگارا این چیزایی که می گی ول نکرد. جمهوری اسلامی دیگه بهش احتیاجی نداشت. تخصص سازگارا در عوض بدل کردن قدرته. قدرتش در جاییه که یه الکنی مثل میر حسین ایده ای برای حرف زدن نداره. والا همون یوتیوبی که برای سازگار هست برای میر حسین هم هست. چرا بجای دوره افتادن و سر زدن به خانواده این و اون با مبایلش یه اعلامیه ضبط نمی کنه بفرسته؟
سر و کله آقای سازگاره هر وقت که قدرت متزلزل بوده پیدا شده. زندگی نامه اش از ورودش تا خروجش به علت بیماری ببینید. اگه از اول می دونست که اینطوری می شه؟ اون کاری به عواقب کار نداره. اصلاً شغل و تخصصش نیست. مگه الان چیزی از آینده می گه؟ نقشه ای جز عوض بدل کردن داره؟
بعد تو چرا ساز نزده خودت می رقصی؟ من کجا اسمی از گنجی و حجاریان بردم؟
نه یهو نمی شه از ا.ن. به جامعه سوییس رسید، چون مردم ما هنوز دنبال امام و رهبر و قدیس می گردن ولی درمان وضع فعلی آواره شدن زیر دست خورده رهبرهای بی ایده ای مثل شهرام همایون و میرحسین موسوی نیست.
در اخر نمی دونم چرا تو بیشتر از اینکه ناراحت نوشته من باشی، دلخوری از اینکه من تو لس آنجلس زندگی می کنم. من همونطور که نوشتم درباره این جامعه ای که خودم دارم توش زندگی می کنم نوشتم نه جای دیگه.

renaissance guy گفت...

همونطور که گفتی من امروز هیچ فرقی با شیپورچی های کیهان ندارم. من حتی قابلیتهای بیشتری دارم میمون جان. می تونم بگم من در برابر لحن طعنه امیز و پوزخندهایی که جنبشی رو هدف گرفته که جوونهایی مثل ندا و سهراب توش کشته شدن ممکنه یه سلیطه ی کیهانی (از نوع سبزش) بشم. از قهرمان سازی و شهید شهید کردن متنفرم، حساسیت من اونجاست که سهراب و ندایی که کشته شدن می دونستن دارن چکار می کنن و جونشون رو پای این جنبش گذاشتن. جون اون آدمها خیلی با ارزش تر از اینه که یک اِل اِی نشینی که معلوم نیست چند وقته ایران نبوده و چقدر اطلاعات داره اون رو به مسخره بگیره. آره میمون جان من روی این لس انجلس خیلی حساسیت و تاکید دارم چون تفکرات آدمهاش داره از طریق شبکه های ماهواره ای سطح فکر مردم ایران رو پایین میاره. تو اونقدر از اوضاع و جو خفقان داخل ایران بی خبری که میگی چرا موسوی از یوتیوب استفاده نمی کنه! من در جواب این حرف چی بگم واقعا؟! موسوی بیانیه هاش رو با هزار ترس و لرز و اصلاح میده بیرون. سگان زنجیره ای آقا شبانه تکه تکه ش می کنن و خونه ش رو به آتش می کشن. موسوی تا همینجا خیلی هوشمندانه پیش اومده، اما یک قدم دیگه برداره پاش خط قرمز رو رد می کنه. در جسارت این آدم همین بس که فردای خطبه ی آقا که خواسه بود اعتراضات رو تموم کنن اومد تو دل مردم دوباره. اینکار بیضه هایی بس بزرگ می طلبه! در ضمن ما پشت سر موسوی راه نیفتادیم سینه بزنیم. موسوی خدای هیچ کدوم از اونهایی که تو خویابون واسش شعار می دن نیست و خودش هم اونقدر باهوش هست که این رو بدونه. موسوی فقط یه بهانه اس برای یک حرکت. موسوی فقط استارت ما رو زد و الان فقط و فقط نماد رهبری این جنبشه. دیگه همه چیز دست مردمه. به نماز جمعه دعوتش می کنن، به کوهپیمایی دعوتش می کنن. موسوی فقط در این مرحله برای ما قدم اوله به سمت جامعه ی آرمانی. قدم اول معلومه رهبرش اسلام زده و دور از ایده آلهای ماست. کم کم با پیشرفت و ارتقاء سواد و فرهنگ مردم اون خود به خود کنار می ره و آدم ایده آل تری جاش رو می گیره.
میگی اپوزوسیون ها بوجود نمیان بخاطر دیکتاتورها. من اصلا کاری ندارم که دلیلش چیه. من فقط می دونم که امروز چنین چیزی وجود نداره و کسی نیست که من واقعا بخوام بهش تکیه کنم و ایده آلم باشه. دلیلش حالا هرچی. سازگارا هم بقول تو نظام دیگه بهش احتیاجی نداشت. سوال اینه که چرا دیگه نداشت؟ یعنی نمی تونست خودش رو بند کنه و قربون اقا بره و یک عمر مفت خوری کنه؟ اینقدر قابلیت نداشت؟ در ضمن مگه امروز داره چکار می کنه؟ استراتژی هاش داره در ایران جواب می ده. اون فقط داره راه های نافرمانی مدنی رو نشون ملت می ده. تظاهرات برق آسا، شعار نویسی، حرکتهای دور از خشونت. همه ی اینها داره امروز استفاده می شه و اثر بخش بوده.
مردم ایران باشعور شدن. اونقدر که منی که همیشه از ایران و وطن و ایرانی و اینجور چیزها بیزار بودم رسما به این ادمها افتخار می کنم. اینقدر بزرگ شدن که یه روز سر فرصت از تک تک همین رهبران امروزیشون جواب پس خواهند گرفت. این جنبش اونقدر بزرگ و قابل احترام هست که دنیا راجبش حرف می زنه و اینقدر مردم رو در عرض چند ماه رشد داده. این جنبش یه چیزی توش داره که خیلی گنده تر از موسوی و کروبی و خاتمی و اینجور آدمهاست. جو ایران دیگه جو قدیم نیست. باید توش باشی تا منظور رو بگیری. اونوقت خیلی بیشتر از این حرفها به این جنبش احترام میذاری.

میمون بی مغز گفت...

آخر بحث کشیده می شه به ندا و سهراب و شهید فهمیده. احتمالا سنت به انقلاب اول قد نمی ده ولی اون موقع مردم رو با جمله "ما شهید دادیم" خفه می کردند. دوست عزیز، با سلیطه گری کیهانی تنها چیزی که بدست می آید حکومت احمدی نژادیه. نه یک دموکراسی. کسی به خون ندا و سهراب توهین نکرده. تو ماشالا از یک پاراگراف به بعدی نمی تونی حرفهای خودت رو نا متناقض نگه داری. اول از شهرام همایون تعریف می کنی، اینجا می گی از تفکر ال ای نشین ها از تلویزیون هاش معلمومه. کدوم حرف من با تلویزیون لس آنجلس هماهنگ بوده؟ چطور بدون اینکه منو بشناسی با محل زندگی ایم در مورد شخصیتم قضاوت می کنی. این هم برخورد کیهانی بود. اصطلاحش اولها بود "طاغوتی یا بالا شهر نشین". الان سی ساله که مردم دارن رهبر-شاپینگ می کنن. یه بار از ترس شاه به خمینی رای دادن به همین سبک تا وقتی که از ترس احمدی نژاد به هاشمی یا بعضی ها دقیقا برعکسش عمل کردن. بیضه بزرگ شرط رهبری نیست. ایده های بزرگ شرط هدایت مردمه. این آقا در جایی حرف نمی زنه و اظهار نظر نمی کنه بعلت اینکه چیزی برای گفتن نداره. همون چند کلمه ای که از قولش در سایتش یا این و اون ور گفتند همه اش سنگ نظام اسلامی رو به سینه می زنه. مرتب فریاد می زنه که مردم را از اینجا به جایی برد ولی کجا خودش هم یا نمی دونه یا می ترسه که اگه واقعا اعتقاداتش رو بگه مردم پشیزی براش ارزش قائل نباشند.
از اینکه کامنت می ذاری ممنونم ولی اگه به قول خودت به بحث کردن با من به سبک سلیطه گری کیهانی ادامه بدی دیگه جوابت رو نمی دم.

renaissance guy گفت...

آقای من! نه جو الان با جو انقلاب ذره ای سنخیت داره، نه شهیدش. اگه زمان انقلاب با "ما شهید دادیم" خفه می کردن، امروز آدمهای پیروی این جنبش در حالیکه قاتل شهیدشون تو مشتشونه ولش می کنن بره. بارها دیدم تو اعتراضات مامور ضد شورش یا بسیجی ای که مثل بچه گربه بین شون گیر افتاده بود رو فراری می دادن که فقط چندتاش فیلم شده و اومده تو اینترنت. این جنبش خفه کردن و کشتن تو کارش نیست. انسانی تر و فرهیخته تر از این حرفهاست. اعتراض من به تو و داغ کردنم از بالا زدن رگ غیرتم نمیاد، از ناراحتیم میاد بخاطر استهزا و انتقاد بی پایه اساس امثال شما که فقط لطمه می زنه به این حرکت بدون اینکه حتی راه کاری رو ارائه بده. من از شهرام همایون هیچ دفاعی نکردم، فقط گفتم حداقل اونها دارن "کاری" می کنن حداقل بقول خودشون.
موسوی هم سنگ نظام رو به سینه نزده، شاید از حفظ نظام حرف بزنه که من هم باهاش موافقم. چون به نظرم در ظرایط فعلی روی کار اومدن یه دولت اصلاح طلب به مراتب عقلانی تر از یه انقلاب بدون رهبر و بی سر و تهی هست که فردا معلوم نیست چی از توش دربیاد و هرکس زورش بیشتر بود قدرت رو باز تو دست بگیره. انقلاب برای وقتیه که ما جایگزینی برای ج.ا داشته باشیم و بدونیم دقیقا فردای روزی که اینها رفتن قراره کی بیاد چی بشه. پس من با موسوی بر سر حفظ این نظام موافقم.موسوی خیلی خوب داره پیش می ره.داره به نظام فشار میاره در حالیکه هیچ بهانه ای هم بدستشون نمی ده تا سرش رو خیلی قانونی زیر آب کنن. داره منطقی و محتاتانه و زیرکانه جلو می ره.
گرچه بازم تاکید می کنم، موسوی ذره ای به لیدر ایده آل ما نزدیک نیست. موسوی نه نلسون مانلاست نه گاندی. اما کمک خوبیه برای اینکه ما رو یک قدم به مطالباتمون نزدیکتر کنه.

ناشناس گفت...

آقا ميمون جان بيا بساط اين ها رو شما بدون استفاده از ميرحسين و هاشمي و بقيه جمع كن ببين ما اعتراض كرديم. يا اگر شما سختته بگو ما چطور رفتار كنيم كه شما خوشت بياد به ما نخندي و نگي ما از همون روش هاي سال شصت استفاده ميكنيم. تورو جون هر كي دوست داري منو به كيهاني بودن متهم نكن خودكشي ميكنم خونم ميافته گردنت. در ضمن ميمون جان لحن شما بسيار بيشتر شبيه كيهاني هاست تا اين سياوش بيچاره كه سعي داره شما رو متقاعد كنه در رژيم هاي ايدئولوژيك اپوزيسيون از داخل رژيم زاده ميشود (اگر مايل باشيد نگاهي تاريخي داشته باشيد) چون اين رژيم ها هرگز به دگر انديشان فرصت زيست و كنش نميدهند.

Unknown گفت...

چه کل کل دوستداشتنی شما دوتا حالاحالا ها میتونین ادامه بدین........