آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

چهارشنبه، اردیبهشت ۲

تلویزیون کنار تخت

ه بالاخره بعد از کلی بحث به اين نتيجه می‌رسيد که تلويزيونتون رو بذاريد کنار تخت خوابتون.

***

پرستار از فشار دادن سينه مريض نااميد می‌شه. قيافه‌اش رو کمی اندوه‌ناک می‌کنه و می‌گه: هر کاری از دستمون بر‌می‌اومد انجام داديم. بعدش نوشته‌های پايان فيلم بدو بدو می‌رن بالا.

تلويزيون کنار تخت رو خاموش می‌کنيد. روی تخت دراز می‌کشين. همديگه رو بغل می‌کنين و گريه می‌کنيد.

***

عروس و داماد همديگر رو می‌بوسن. همه شادی می‌کنن. بعدش نوشته‌ها بالا می‌رن و پايان.

تلويزيون کنار تخت خاموش. روی تخت دراز. همديگه رو بغل. غش می‌کنين از خنده.

***

پرستار نبض مريض رو ول می‌کنه. مياد جلو و می‌گه: هر کاری از دست ما بر می‌اومد انجام داديم.

تلويزيون کنار تخت خاموش. نوشته بی نوشته.

تو تنهايی به تختخواب برمی‌گردي. تنهايی گريه می‌کني و اون پيش پرستار توی بيمارستان می‌مونه.

هیچ نظری موجود نیست: