جنهم خالی از شياطين است، همه شياطين اينجا هستند!
نمايشنامه طوفان، ويليام شکسپير
ميگن که ايران تشکيلات اتمی داره. خوب راست میگن. شما هر طوری میخوايين حساب کنين، وقتی ايشون ۲۶ سال قبل بدون هيچ احساسی آلت به دست وارد ايران شدن، خيال میکردين بتونه تک و تنها ننه همهمون رو بیناموس کنه؟ حالا خوب شد وقتی میاومد هيچ احساسی نداشت، چون اگه خوشحال يا هيجان زده بودن، با اون تشکيلات اتميشون ببين الان اوضاع احوالمون چطور بود.
هرچند هر چی فکر میکنم کمتر میتونم تصور کنم از اين بدتر چی میتونست باشه ولی میتونم تصور کنم اگه موقع رسيدن متوجه میشدن که آلت اتمیشون رو فراموش کردن و تنهايی تشريف آوردن و وضع مملکتمون يه هوا بهتر از حالا بود چطور میشد:
اگه وضع ساختمان سازی و امداد رسانی يه هوا بهتر بود، هر بار که سه تا دختر دبستانی با هم لیلی بازی میکردن، فقط يه زمين لرزه کوچولو میشد، ۳۰۰۰ تا خونه خراب میکرد که ۲۰ هزار نفر بيشتر توش نمیمردن.
اگه وضع خدمات شهرداری يه کمی بهتر از اين بود، گذشته از نمه بارون و برفهای بهاره، هر بار که سه تا بچه قنداقی خودشون رو خيس میکردن بيشتر از سه مرکز استان زير سيل نمیرفتن و ۱۰ هزار نفر بيشتر نمیمردن.
اگه برنامههای تلويزيونيمون يه خورده با مسائل جنسی راحتتر برخورد میکردن. همه هنرپيشههای زن رو توی يه حرمسرا زندانی میکردن، بعدش همه صحنههايی که زن توش بود، از پشت يه پردن کلفت در حاليکه انگشت سبابهشون تا بيخ تو حلقشون فرو کرده بودن بازی میکردن.
اگه وضع آموزش و پرورش خيلی بهتر میشد شايد دانشجوهای دکترا میتونستن بخونن و بنويسن.
اگر اينقدر فرار مغزها رو نداشتيم ... شايد من الان ايران نبودم!
ولی حيف که وضعمون به اين خوبی نيست، بجاش وضع اينطوريه که میبينيد، ما اينجاييم، تنها با همه شياطين!
نمايشنامه طوفان، ويليام شکسپير
ميگن که ايران تشکيلات اتمی داره. خوب راست میگن. شما هر طوری میخوايين حساب کنين، وقتی ايشون ۲۶ سال قبل بدون هيچ احساسی آلت به دست وارد ايران شدن، خيال میکردين بتونه تک و تنها ننه همهمون رو بیناموس کنه؟ حالا خوب شد وقتی میاومد هيچ احساسی نداشت، چون اگه خوشحال يا هيجان زده بودن، با اون تشکيلات اتميشون ببين الان اوضاع احوالمون چطور بود.
هرچند هر چی فکر میکنم کمتر میتونم تصور کنم از اين بدتر چی میتونست باشه ولی میتونم تصور کنم اگه موقع رسيدن متوجه میشدن که آلت اتمیشون رو فراموش کردن و تنهايی تشريف آوردن و وضع مملکتمون يه هوا بهتر از حالا بود چطور میشد:
اگه وضع ساختمان سازی و امداد رسانی يه هوا بهتر بود، هر بار که سه تا دختر دبستانی با هم لیلی بازی میکردن، فقط يه زمين لرزه کوچولو میشد، ۳۰۰۰ تا خونه خراب میکرد که ۲۰ هزار نفر بيشتر توش نمیمردن.
اگه وضع خدمات شهرداری يه کمی بهتر از اين بود، گذشته از نمه بارون و برفهای بهاره، هر بار که سه تا بچه قنداقی خودشون رو خيس میکردن بيشتر از سه مرکز استان زير سيل نمیرفتن و ۱۰ هزار نفر بيشتر نمیمردن.
اگه برنامههای تلويزيونيمون يه خورده با مسائل جنسی راحتتر برخورد میکردن. همه هنرپيشههای زن رو توی يه حرمسرا زندانی میکردن، بعدش همه صحنههايی که زن توش بود، از پشت يه پردن کلفت در حاليکه انگشت سبابهشون تا بيخ تو حلقشون فرو کرده بودن بازی میکردن.
اگه وضع آموزش و پرورش خيلی بهتر میشد شايد دانشجوهای دکترا میتونستن بخونن و بنويسن.
اگر اينقدر فرار مغزها رو نداشتيم ... شايد من الان ايران نبودم!
ولی حيف که وضعمون به اين خوبی نيست، بجاش وضع اينطوريه که میبينيد، ما اينجاييم، تنها با همه شياطين!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر