... مده آ لباسی از آتش دوخت، برازنده تن خیانتکاران...
مسخ-اوید
بدرود ای رویای شیرین شب پر ستاره
که چشم به دنیای روز می گشایم
بی لحظه ای گریز می اندیشم
چه حیف، چه حیف از رویا به کابوس گریختم
چشم به دنیای روز می گشایم و لباس درد به تن می کنم
لباسی از آتش
و چه برازنده است این لباس به تن ما
که اندیشیدن و دیدن بس خیانت است دردنیای کوران
مسخ-اوید
بدرود ای رویای شیرین شب پر ستاره
که چشم به دنیای روز می گشایم
بی لحظه ای گریز می اندیشم
چه حیف، چه حیف از رویا به کابوس گریختم
چشم به دنیای روز می گشایم و لباس درد به تن می کنم
لباسی از آتش
و چه برازنده است این لباس به تن ما
که اندیشیدن و دیدن بس خیانت است دردنیای کوران
۱۲ نظر:
سلام! جالب بود
ایوه!! این همه کلاس کجا بود تا حالا!آها میخواستی ریا نشه
همچین بی مغز بی مغزم نیستیا
نوشته خودت بود؟
این کامنتدونی و ارشیو شما کجا بود
تا حالا؟!!!
چند ماهی ناپدید شده بودن.
خوب می کنی
ولی من میگم بارت بیشتر از گوجه سبزه
این لباس درد.. برای مدوسا نوشتی؟
خیلی معنی داشت برام
یاد نوشته های یه نویسنده یونانی میندازه منو
همیشه بنویس
بنده مجددا به عنوان هم جنگلی میمون اعلام میدارم این نوشته از خود ایشان است. اصلا جلوی خود بنده در حالی که صداهای خیلی ناجوری از خودشان ساتع میکردند و از یک درخت به درخت دیگر میپریدند این متن را نوشتند. من این گواهی را با خون خود و خون شکار امروزم امضا مینمایم. درود بر میمون
پس چرا من مفهوم پست قبلی؛ "بابل" رو برعکس دیگر دوستان شما برداشت کردم؟!
در واقع برعکس نه. متفاوت. چیزی حدوده 90 درجه!
من نوشته هاتو خوندم
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که براوو به این قوه خلاقیت
امیدوارم بی اجازه لینکتو بزارم کار بدی نباشه..البته اگه این بلاگ اسکای کلنگی درست شه
سلام آقاي ! آقاي ! آقاي ميمون بي مغز ... نميخوام بگم نوشته هات قشنگ نيست ولي ميخوام بدونم چي شد اون ميمون بي مغزي که وقتي نوشته هاشو ميخوندي هم طنز بود هم سياسي هم بعد اجتماعي داشت و بعد از خوندنش به
از معنيش کيف ميکردم و به قلم نويسندش آفرين ميگفتم . شايد الانم همون نکته ها رو بگي اما قالب طنز ديگه توشون کمرنگ شده ... اميد وارم از حرفم ناراحت نشي ... ولي يادمه از نوشته هات پرينت ميگرفتم براي دوستام و دست به دست ميچرخيد و همه کيف ميکردن .
you may like to check this out:
ارسال یک نظر