آدرس میمون بی مغز

brainless.monkey@gmail.com

پنجشنبه، اسفند ۲

تراژدی تخیلی مردهای پاک

خروسى كه گوشت پخته مى‌خورد حلال و مدفوع آن نيز پاک است.
آقا (ولی امر مسلمین)


مردها موجودات احمقی هستند، سکش با کیفیت را فقط به همسرانشون ارائه می دهند. اونها با معشوقه هاشون حواس پرت ان. آرامش ندارن. اولین فرصت می خوان(باید) فرار کنن. بر عکس، زنها که قدر سکش با کیفیت رو نمی دونن با بوی سیر داغ و پیاز به رختخواب شوهراشون می رن. درحالیکه با ورساچه ای که روز ولنتاین کادو گرفتن دوش می گیرن، صورتشون رو توی چسان فسان بنفش و صورتی گرون قیمت غرق می کنن و در رختخواب عشق که معمولاً یه راحتی نیمدار و شپشو است به معشوقشون می پیوندن. سوراخهایی از بدنشون رو مصرف می کنن که معمولاً بلا استفاده اس (گوش مثلاً). در وضعیتهایی می دن که نادیا کمانچی می تونست براش طلای ژیمناستیک المپیک ببره. صد جور درد خنده دار رو تحمل می کنن و صد جور فریاد دروغکی لذت می کشن. ولی هنوز اولین آه ارگاسم رو نکشیدن که معشوق شلوارش رو بالا کشیده و سر کوچه داره رادیوی ماشینش رو روی رادیو پیام تنظیم می کنه که از وضع ترافیک مدرس خبر دار بشه. اینجا خانوم خانوما به اندازه کافی وقت داره که یه دروغ درست و درمون برای ساعتهای غیبتش برای آقای شوهر جور کنه. آقای شوهر هم تقریباً مشغول همین کاره. کسی درگیر وجدان درد نیست. زنها تا وقتی دلیل دارن مشکلی ندارن. همیشه هم دلیل کافی هست، آقای شوهر کوچیکه، کچله، همیشه در سفره و ... . در عوض مردها مسلح به انواغ و اقسام عذر خواهی ها هستن. تاقبل از گیر افتادن که راحتن ولی بعدش گریه می کنن، عذر می خوان، بالانس می زنن، دروغ می گن و چیزهای عجیب غریب به خودشون می بندن (مثلاً من از نظر روانی در مشکل انتقال از دوره دهانی به آلتی هستم؟!). وجدان وجود نداره. داستایوفسکی ازخودش در آورده.
مردها موجودات احمقی هستن. برعکس زنها که انتظارات خاص رمانتیک از خیانت دارن، مردها انتظارشون از خیانت به یه همخوابگی خشن، یه همخوابه بچه سال، یه همخوابه باکره، یه سوراخ نامعقول، یه همخوابه بد دهن، یه مکان ناراحت یا یه وضعیت ناجور خلاصه می شه. بدی ماجرا در اینه که فاحشه های دوزاری هم دیگه این خدمات رو ارائه نمی دن. عوضش زنهای خیانتکار اگه دچار یه جوجه فکلی با انزال زودرس وشرت شلخته نشن، گیر مردهای خیانتکار با انحرافات جنسی دردناکشون می افتن. بخاطر اینه که آخر عاقبت زنها ازدواج می کنن ولی مردها ممکنه کلکسیونر فیلم پورنو بشن.
مردها موجودات احمقی هستند. حمیت قسمتی ندارن. خیانت می کنن و کل بدنه مردانگی رو زیر شک می برن. باعث می شن که هر زنی بتونه به هر مرد پاکی شک کنه.
مردها ... اوف ... امان از دست این مردها.


۲۲ نظر:

N گفت...

یاد گرفتیم!

ناشناس گفت...

سلام
خیلی جالب توصیف کرده بودی
این نشانه ی پستی مرداس یا حماقت زنا؟
این که مرد به فکر ترافیک و زن به فکر دروغ به شوهرش
تو احساست چیه درباره ی این حس ها؟
تو ترجیح میدی یه زن باشی یا یه مرد؟
جوابت برام مهمه

ناشناس گفت...

سایه عزیز،
ممنون از لطفت. هر مرد یا زنی می تونی به قدر جنس مخالف پست یا احمق باشه. شکل ظاهرش یه کم فرق می کنه. برای همین هیچ کدوم از اونها اونقدر به اون یکی برتری ندارن که آرزو کنم کاش زن می بودم یا افتخار کنم که مرد هستم. اگه با طناب به صندلی ببندیم و با انبردست ناخونم رو بکشی و بگی که زود باش ترجیح بده، هیچ چاره ای نداری. اونوقت می گم: دلم می خواد احمق و پست نباشم. کار سختیه ولی به شدت دلم می خواد.

خیابان شماره 11 گفت...

I am green with envy. How do you come up with this brilliant stuff? Seriously, if we didn't have Islamic shit as our head of state, you could be our version of Jon Stewart of Lewis Black ridiculing stupidity of human kind or curropted politicians.

ناشناس گفت...

ميبينيم که جوابگويي به نظرات هم ميکني ، خوبه آدم گاهي اوغات جنس مخالف باشه ، نه براي جنسش براي اينکه جواب آدمو ميدن .

ناشناس گفت...

سپهر جان دختر پسری ایش مهم نیست. بستگی به احوالات شخصی ایم داره، اولندش. بعدش هم نوشته بود که جوابم مهمه، واسه همین ترسیدم تعلل کنم باعث ضررهای غیر قابل جبران بشم. ثالثندش تو عادت داشتی از رفقا باشی نه که شلوار منو جلوی هفت سر غربیه توی صندوق نظرات بکشی سرم؟؟؟؟

Ng.A. گفت...

دوست داشتم این رو. شاید چون دلم تنگ شده بود برای نوشته های این وبلاگ
دوست داشتم شاید هم چون زیادی دردناک بود
دوست داشتم شاید چون دلم می خواد باور کنم همینطوره و بعد دلم بسوزه
دوست داشتم شاید چون اینقدر عجیب نوشته شده بود که نمی شد باور کرد و می تونم خوشحال باشم که هنوز وضع دنیا اونقدرها هم بد نیست وقتی یکی چنین چیزی می نویسه....
ممنون :)

Ng.A. گفت...

جوابی که به سپهر جان دادی هم خیلی باحال بود :)))) چون دیدم اینها رو اول باید تائید کنی به این نتیجه رسیدم که می شه نامه خصوصی هم اینجا نوشت برای خودت.... راه خوبیه ;))

ناشناس گفت...

گمانم یک روزی از صبح تا شب کاری را کاری کردم حسابی و همه وبلاگت را از سر تا ته خواندم . حیف بود . چون قبلا تمام صفحه اول را پرینت گرفته و خوانده بودم و حیف بود که همه اش خوانده نشود .
از میان پست ها " نصیحت " به شدت خواندنی بود ...و آن بده بمون بزا و ... و یا آن یکی مربوط به آشپزی که نظیر نداشت واقعا.
و عجیب است که برخلاف تقریبا تمام وبلاگ ها و سایت ها شما آدرس ایمیل ندارید.
نمی دانم که اگر زودازود !! آپلود کنید نوشته هاتان باز هم خواندنی خواهند بود یا نه و چون نمی دانم بنابراین نمی گویم که زودتر آپلود کنید .

ناشناس گفت...

واقعا امان از دست این مردا
من خودم یکی از همینام. نمی دونما اما یه جورایی خیانت کردم و بعدش پشیمون شدم! خودم از دست خودم قاطی کردم. به قول تو اوف، اما از دست مردا !

ناشناس گفت...

سلام
بعييد نيست تو زندگي بعدي رفيق فابريك دربيايم. تواين وبلاگستان مبتذل فارسي اينجا رو به بقيه جاها ترجيح مي دم.
( راستي تو فيلم tommy از the who رو ديدي؟ نمي دونم چرا ولي همين جوري بي ربط بي ريط فكر كردم يا ديدي يا بايد ببيني. جدي نمي دونم چرا همچين چيزي پرسيدم. )

ناشناس گفت...

میمون جان:مرد پاک رفته تو قصه ها.زن رمانتیک هم نایاب شده.آقا شوهر کچله آبگوشت میخواد که نخودهاش پخته باشه....زن رمانتیک که فقط لازانیا بلده!!آقا شوهر کچله هم مجبوره با اقدس کمر کلفت بره فرحزاد آبگوشتشو بخوره و بعدش هم باهاش گشنیده کنه...(ک.ب)

ناشناس گفت...

تلخ بود اما واقعی.دستت درد نکنه

ناشناس گفت...

Cool man ,so nice . I read all your texts here. Quite agree with "street no 11" below you have da talent for this. I have studied literature and this is kind of literature i never get tired of reading, deep but with self-derision or redicule. Sure parody,sarcasm abd satire are the best means of conveying emotions and thoughts. Amine bro Update more often da good work

ناشناس گفت...

امان از دست این زنا میمون جان که به این مردای پاک رحم نمی کنند... بعدشم معشوفه رادیوشو رو رادیو صدای قرآن می بره که گناهش آمرزیده شه ...

ناشناس گفت...

Hello. This post is likeable, and your blog is very interesting, congratulations :-). I will add in my blogroll =). If possible gives a last there on my blog, it is about the Monitor de LCD, I hope you enjoy. The address is http://monitor-de-lcd.blogspot.com. A hug.

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از جوابت
نمیدونم اینجا اصلا جای بحث هست یا نه
اما میخوام این بحث ادامه پیدا کنه
البته اگه شما مایل باشی یا بقیه
ببین
اصلا چیزی به اسم حماقت یا پستی وجود داره؟
نسبی بودن میتونه خیانتو توجیه کنه؟
ایا یک تعهد محضری میتونه دو نفرو ملزم به وفاداری کنه؟
اصلا باید این وفاداری باشه یا نه؟
حماقت بدتره یا پستی؟
و در نهایت روش های جدید شکنجه رو هم میشه امتحان کرد!
بازم ممنون از جوابت

ناشناس گفت...

ناشناس عزیز
بهتر و بدتری وجود نداره. یکی رو به دلخواه انتخاب و بازی رو شروع کن. اشکال اینجاست که وفاداری نکردن رو خیانت تعریف می کنن.اینطور نیست. ما اسم چیزهایی که به مذاقمون خوش نمی آد گاهی خیانت و گاهی وفاداری می ذاریم. بایدی وجود نداره. انتخاب بین گزینه های ملا آور یکسانه. آیا یه ساندویچ صد تومنی می خوری یا صد تا ساندویچ یه تومنی؟ خدا به ما حق انتخاب داد تا از ملال زندگی یکنواخت فرار کنیم. غافل از اینکه بشر حق انتخاب رو با آلت رستگاری اشتباه گرفت.

ناشناس گفت...

این وسط فقط به جوجه های فوکولی ظلم شد که زنهای خیانتکار اغواگری انباشته شده سالها را مخلوط با پیشنهاد انواع سکسهای دهانی و غیر دهانی به کار میگیرند تا از صحت قابلیت راست گردانی شان اطمینان حاصل کنند و رد این پیشنهاد حاصلی جز احساس مغبون شدن حین دیدن انبوه دوستان و آشنایان روی زن مزبور نداره و شوهر مربوطه هم هیچ وقت خبر دار نمی شود که لااقل یک دمت گرم سنتی بهش بگوید.

ناشناس گفت...

من کماکان معتقدم تو بهترین وبلاگ نویسی، هرچند دیگه زیاد فرصت نمی کنم وبگردی کنم، ولی اولین جایی که بیام اینجاست.

ناشناس گفت...

با درود

فوق العاده بود نوشته هات.

برام جالبه که کسی پیدا میشه که تو هر سوراخی یه انگشتی میکنه؟

منتظر بقیه آ ثارت هستیم.

یا حق

ارمین گفت...

ای ول ! من دو سال بود مطالبت رو نخونده بودم از 2009 تا 2011. یک کم از تندی قلمت کم شده ولی اون مطلب زن شناسی مرضی ات هم خیلی باحال بود همچنان بنویس!!