ديگه نمیدونم ايران يعنی چی؟ يعنی چه چيزی هستش که ۱۰۰ هزار نفر رو بشه باهاش به عنوان ايرانی بودن شناخت.
مثلاْ لباس ايرانی چيه؟ اين روپوش اسلامی و کت قهوهای؟ يا اون تاپ و شلوار چسبونی که دخترای گنگلس آنجلسی همراه چسقميش باهاش ناف ناسورشون رو به ما قالب میکنن. چادر؟ مقنعه؟ فراک؟ عبا و عمامه؟ برگ درخت مثل آدم و حوا؟
دين ايرانی چيه؟ اين روزه گرفتنای بدل از رژيم؟ روی مين جست زدن شهيد نفهم؟ چرتزدن ويکلهای مجلس؟ رقص دختر ترشيدهها تو پارتیهای جفت يابی تينايجری؟ قران سر گرفتن پيرهزنهای سيتیزن آمريکا؟ کتلتهايی که برای هخا درست میکنن تا از گشنگی تو ميدون آزادی دلش ضعف نره؟ انتظار فرج مجریهای تلويزيونی؟ يا معاملههايی که سريالهای بعد افطار تو اتاق عمل با خدا میکنن؟
تصنيف ايرانی چيه؟ آهنگای ليلا فروهر؟ گوزنالههای آهنگران؟ دعای ابوهمزهثمالی؟
سرزمينمون کجاست؟ هر جا هست پس چرا همه آواراره و سرگردون ممالک غريبهايم؟ پس چرا همش وطنوطن میکنيم؟ چرا توی صف ويزا و گرين کارت طلف میشيم؟ چرا تو عروسیهامون ای ايران پخش میکنيم (اين يکی خيلی با نمکه، من میخوام پيشنهاد کنم برای تکميل اين ايده تو عروسی ها بجای اون عروسک کوچولوهای عروس داماد روی کيک يه مجسمه کوچولو از مصدق در حال بستن شير نفت بذاريم)؟
زبون ايرانی چيه؟ اين الکن ولکنی که مجریهای ماهوارهای میکنن (تو رو خدا فرق ل با ر اينقدر سخته؟) حرف زدن رئيس جمهور بیخايمون؟ حرف زدن راننده تاکسی ها که فقط ۲۵ تا کلمه داره که غير از حروف ربطش همهش ترکيبات آلت تناسلی خودشون و ننهشونه؟
قهرمان ايرانی کيه؟ هايده؟ خاتمی؟ مدرس؟ خمينی؟ خرداديان؟ گوگوش؟ رستم؟
سينما .... بابا بیخيال ...
يه دفعه ديگه بگی ايران وايرانی مجيورت میکنم به ۱۰۰ ساعت خرداديان برقصی، ۱۰۰ هزار بار بگی رررررر (درست بگی نه مثل ايرانيای اصيل لوسانجلسی)، ۱۰۰ تا از نوارهای آهنگران رو گوش بدی، ۱۰۰ بار تو صف ويزای آمريکا وايسی، ۱۰۰ ساعت از سخنرانی های خاتمی رو گوش کنی، ۱۰۰ تا تاکسی سوار شی، ۱۰۰ روز چادر سرت کنی، ۱۰۰ روز نافت رو جلوی صد تا افغانی بندازی بيرون، ۱۰۰ روز روزه بگيری و هر شب با يه افغانی از سمت کون افطار کنی، ۱۰۰ تا آهنگ از ماهواره تقاضا کنی، ۱۰۰ بار فيلم رنگ خدا رو تماشا کنی، ۱۰۰ شب قران سرت بگيری و صد بار ای ايران بخونی و برای ايران گريه کنی! اگه نکنی ... خودت میدونی ای متظاهر وطن ناپرست.
مثلاْ لباس ايرانی چيه؟ اين روپوش اسلامی و کت قهوهای؟ يا اون تاپ و شلوار چسبونی که دخترای گنگلس آنجلسی همراه چسقميش باهاش ناف ناسورشون رو به ما قالب میکنن. چادر؟ مقنعه؟ فراک؟ عبا و عمامه؟ برگ درخت مثل آدم و حوا؟
دين ايرانی چيه؟ اين روزه گرفتنای بدل از رژيم؟ روی مين جست زدن شهيد نفهم؟ چرتزدن ويکلهای مجلس؟ رقص دختر ترشيدهها تو پارتیهای جفت يابی تينايجری؟ قران سر گرفتن پيرهزنهای سيتیزن آمريکا؟ کتلتهايی که برای هخا درست میکنن تا از گشنگی تو ميدون آزادی دلش ضعف نره؟ انتظار فرج مجریهای تلويزيونی؟ يا معاملههايی که سريالهای بعد افطار تو اتاق عمل با خدا میکنن؟
تصنيف ايرانی چيه؟ آهنگای ليلا فروهر؟ گوزنالههای آهنگران؟ دعای ابوهمزهثمالی؟
سرزمينمون کجاست؟ هر جا هست پس چرا همه آواراره و سرگردون ممالک غريبهايم؟ پس چرا همش وطنوطن میکنيم؟ چرا توی صف ويزا و گرين کارت طلف میشيم؟ چرا تو عروسیهامون ای ايران پخش میکنيم (اين يکی خيلی با نمکه، من میخوام پيشنهاد کنم برای تکميل اين ايده تو عروسی ها بجای اون عروسک کوچولوهای عروس داماد روی کيک يه مجسمه کوچولو از مصدق در حال بستن شير نفت بذاريم)؟
زبون ايرانی چيه؟ اين الکن ولکنی که مجریهای ماهوارهای میکنن (تو رو خدا فرق ل با ر اينقدر سخته؟) حرف زدن رئيس جمهور بیخايمون؟ حرف زدن راننده تاکسی ها که فقط ۲۵ تا کلمه داره که غير از حروف ربطش همهش ترکيبات آلت تناسلی خودشون و ننهشونه؟
قهرمان ايرانی کيه؟ هايده؟ خاتمی؟ مدرس؟ خمينی؟ خرداديان؟ گوگوش؟ رستم؟
سينما .... بابا بیخيال ...
يه دفعه ديگه بگی ايران وايرانی مجيورت میکنم به ۱۰۰ ساعت خرداديان برقصی، ۱۰۰ هزار بار بگی رررررر (درست بگی نه مثل ايرانيای اصيل لوسانجلسی)، ۱۰۰ تا از نوارهای آهنگران رو گوش بدی، ۱۰۰ بار تو صف ويزای آمريکا وايسی، ۱۰۰ ساعت از سخنرانی های خاتمی رو گوش کنی، ۱۰۰ تا تاکسی سوار شی، ۱۰۰ روز چادر سرت کنی، ۱۰۰ روز نافت رو جلوی صد تا افغانی بندازی بيرون، ۱۰۰ روز روزه بگيری و هر شب با يه افغانی از سمت کون افطار کنی، ۱۰۰ تا آهنگ از ماهواره تقاضا کنی، ۱۰۰ بار فيلم رنگ خدا رو تماشا کنی، ۱۰۰ شب قران سرت بگيری و صد بار ای ايران بخونی و برای ايران گريه کنی! اگه نکنی ... خودت میدونی ای متظاهر وطن ناپرست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر